به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد همکاریها، به مناسبت نوزدهم رمضان، شب ضربت خوردن مولای متقیان امام علی(ع)، چندین روایت نورانی را ازلسان مبارک حضرت ختمی مرتبت در وصف حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام منتشر می کند.
گفتنی است این روایات از کتاب" پرتوي از فضائل اميرالمؤمنين (ع) اثر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی انتخاب شده و این مرجع تقلید ضمن ترجمه احادیث برخی نکات علمی را در خصوص برخی واژه ها تفسیر نموده اند
*امير غدير
عن زيد بن أرقم و جماعة من الصحابة، قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
مَنْ كنتُ مولاه فعلي مولاه، اللهمَّ والِ مَنْ والاه وعادِ مَنْ عاداه.
زيد بن أرقم وگروهي از صلياللهعليهوآله صحابة روايت كردهاند كه رسول اكرم صلي الله عليه وآله فرمود:
هر كس را كه من مولاي او هستم علي نيز مولاي اوست. خدايا ياران او را ياري و دشمنانش را دشمن بدار. 1
* هادي امت
عن ابن عباس: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
أنا المنذر وعلي هادي ـ و أشار بيده إلي علي و قال ـ : بك يهتدي المهتدون.
ابن عباس از رسول خدا صلي الله عليه وآله روايت كرده كه آن سرور فرمود:
من بيمدهندهام و علي هدايت كننده ـ و با دستش به علي عليهالسلام اشاره كرده، فرمودند: به واسطه تو هدايتشوندگان راه مييابند و هدايت ميشوند.2
*ورودی شهر علم پيامبر صلي الله عليه و آله
عن عليّ عليهالسلام و ابن عباس و جابر بن عبدالله: قال صلياللهعليهوآله:
أنا مدينة العلم و عليّ بابُها ، فَمَن أراد العلم فليأت الباب.
علي عليهالسلام و ابن عباس و جابر بن عبدالله روايت كردهاند كه پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله فرمود:
من شهر علمم و علي دروازه آن، پس هر كس طالب علم باشد ازدروازة آن وارد شود.3
* ترازوي علم پيامبر صلي الله عليه و آله
عن ابن عباس: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
أنا ميزان العلم وعليّ كفتاه، والحسن والحسين خيوطه، وفاطمة علاقته، والأئمة من بعدي عموده، يوزن به أعمال المحبين لنا والمبغضين لنا.
ابنعباس از رسول خدا صلياللهعليهوآله روايتكرده استكه حضرت فرمود:
من ميزان علمم، و علي دو كفهاش، و حسن و حسين بندهايش و فاطمه آويزه (شاهينش)، و امامان بعدي دستگيره آن هستند، كه در آن كارهاي محبان و دشمنان ما وزن و سنجيده ميشود.4
*ياد علي عليهالسلام عبادت است
عن عايشة و ابن عباس: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
ذكر عليّ عبادة.
عايشه و ابن عباس از رسول اكرم صلياللهعليهوآله روايت كردهاند كه فرمود:ياد كردن از علي عبادت است.5
* پيغمبر و علي از يك ريشهاند
عن ابن عباس، قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
أنا و علي من شجرة واحده، و الناس من أشجار شتّي.
ابن عباس از رسول خدا صلياللهعليهوآله روايت ميكند:
من و علي از يك درخت آفريده شديم و مردم از درختان متعدد.6
[توضيح: ريشه نسبي مقصود نيست. «اشاره به نور نبوت و ولايت است كه از اين دو از ازل يك جلوه ميكردند هنگامي كه اين نور نبوت و ولايت به صلب عبدالمطلب رسيد، از هم جدا شده، يكي به پشت ابوطالب منتقل گرديد و ديگري در صلب عبدالله».]
* كارزار علي عليهالسلام بر تأويل قرآن
عن وهب بن صيفي: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
أنا اُقاتل علي تنزيل القرآن، و عليّ يقاتل علي تأويل القرآن.
وهب بن صيفي از رسول خدا صلياللهعليهوآله روايت كرده است كه حضرت فرمود:
من براي تنزيل قرآن كارزار ميكنم و علي در ارتباط با تأويل آن نبرد ميكند.7
[توضيح: يكي از معاصران در ذيل حديث فوق اين بيان را دارد:
مراد از تنزيل قرآن، تصديق به وحي بودن آن است كه پيغمبر براي آن جهاد كرد؛ و مراد از تأويل قرآن، فهم صحيح آن و عمل كردن به احكام آن است، كه علي در جنگ جمل و صفين و نهروان انجام داد.8]
* اجزای درخت بهشتی
عن ابن عباس: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
أنا شجرة، و فاطمة حملها، وعليّ لقاحها، والحسن والحسين ثمرتها، والمحبون أهل البيت ورقها من الجنّة حقّاً حقاً.
ابن عباس از رسول خدا صلياللهعليهوآله روايت كرده كه حضرت فرمود:
من به درختي مانم كه فاطمه باردان آن و علي بارور سازنده آن، حسن و حسين ميوه آن و دوستداران خاندانم برگهاي آن درختاند كه آن درخت و توابعش از بهشتاند.9
* حجت خدا بر بندگان
عن أنس: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
أنا وعلي حجّة الله علي عباده.
انس از رسول خدا صلياللهعليهوآله روايت كرده كه حضرت فرمود:
من و علي حجت خدا بر بندگانش ميباشيم.10
*افتخار خداوند به علي عليهالسلام
عن جابر: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
إنَّ الله عزّوجلّ يباهي بعليّ بن أبي طالب كّل يوم الملائكة المقرّبين حتي يقول: بخ بخ هنيئاً لك يا علي.
جابر از رسول خدا صلياللهعليهوآله و سلم روايت كرده كه حضرت فرمود:خداوند با عزت و جلال هر روز بر فرشتگان مقربش به علي بن ابيطالب افتخار ميكند. تا آنجا كه ميگويد: «به به! اي علي گوارا باد بر تو.»11
*بشارت به علي عليهالسلام
عن شراحيل بن مرة قال: سمعت رسول الله صلياللهعليهوآله:
أبشر يا علي حياتك معي وموتك معي.
شراحيل فرزند مره گويد: از رسول خدا صلياللهعليهوآله شنيدم كه فرمود:اي علي! بشارتت باد كه زندگي و مرگ تو با من است.12
* جواز عبور از صراط
عن أبي بكر قال: سمعت رسول الله صلياللهعليهوآله يقول:
لا يجوز أحدٌ الصِّراط إلّا مَنْ كَتَبَ لَه علي الجواز.
ابوبكر گويد: شنيدم رسول خدا صلياللهعليهوآله ميفرمود:احدي از پل صراط نميگذرد جز كسي كه از علي جواز عبور داشته باشد.13
* دست در دست پيامبر در بهشت
عن عمر، قال: سمعت رسول الله صلياللهعليهوآله يقول لعليّ:يا عليّ يَدك في يدي تدخل معي الجَنَّة حيث أدخل.
از عمر بن خطاب نقل است كه گفت: شنيدم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به علي فرمود:
اي علي! روز قيامت در حالي كه دست تو در دست من باشد وارد بهشت ميشوي و من هر كجا كه داخل شدم، وارد خواهي شد. 14
* بیزاری پیامبر از دشمنان علی
عن جابر بن عبدالله، عن رسول الله صلياللهعليهوآله:
ثلاث مَنْ كُنَّ فيه فليس منّي ولا أنا منه: بُغْضُ علي، وبُغْضُ أهل بيتي، ومَنْ قال: الإيمانُ كلام.
جابربن عبدالله از رسول خدا صلياللهعليهوآله روايتكردهكه حضرت فرمود:سه چيز است در هر كه باشد از من نيست و من از او بيزارم: دشمني علي، بغض خاندانم وهركس معتقد استكه ايمان صرف گفتار ميباشد.15
*آرزوي بهشت
عن أنس: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
ثلاثة تشتاق إليهم الجنّة: عليّ وعمّار و سلمان.
انس از رسول خدا صلياللهعليهوآله روايت كرده است كه حضرت فرمود:
بهشت در آرزوي ديدار سه تن به سر ميبرد: علي، عمار و سلمان.16
* حق پدری امام علي عليهالسلام بر مسلمانان
عن جابر: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:حق عليّ بن ابيطالب علي هذه الاُمّة كحقّ الوالد علي ولده.
جابر از رسول خدا صلياللهعليهوآله روايت كرده كه حضرت فرمود:حق علي بن ابيطالب بر مسلمانان چون حق پدر است بر فرزندش.17
*نابودكننده گناهان
عن ابن عباس: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:حبّ عليّ بن ابي طالب يأكل الذنوب كما تأكل النار الحطب.
از ابن عباس نقل شده كه رسول اكرم صلياللهعليهوآله فرمود:دوستي علي بن ابيطالب گناهان را ميخورد چنانچه آتش، هيزم را.18
* دوستي امام علي عليهالسلام برائت از آتش
عن عمر بن خطاب: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:حبُّ علي براءةٌ مِنَ النار.
از عمر بن خطاب روايت است كه رسول خدا صلياللهعليهوآله فرمود؛محبت علي مايه دوري از آتش دوزخ است.19
* شاخص عمل صالح است
عن معاذ بن جبل: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
حبُّ عليّ بن ابيطالب حسنة لايضرّ معها سيّئةٌ، وبغضُه سيّئةٌ لاتنفع معها حسنة.
معاذ بن جبل از رسول خدا صلياللهعليهوآله روايت ميكند كه حضرت فرمود:محبت علي بن ابيطالب حسنهاي است كه با وجود آن، گناه زيان نميرساند، و دشمني او گناهي است كه با وجود آن، هيچ عمل نيكي سودي نميبخشد.20
[توضيح: زمخشري در توضيح اين گونه احاديث مينويسد: زيرا دوستي علي عليهالسلام ايمان كامل است و با ايمان كامل گناهان ضرري نميزنند.]
* آخرین دیدار علی و پیامبر
عن عائشة: قال رسول الله صلياللهعليهوآله و هو في بيتي لما حضره الموت:ادعوا لي حبيبي. فدَعَوتُ أبابكر،فنظر إليه رسول الله صلياللهعليهوآله ثمَّ وضع رأسَه، ثمَّ قال: ادعوا لي حبيبي. فقلتُ: وَيْلَكُم اُدْعُوا له علي بن ابيطالب، فوالله ما يريده غيره، فلمّا رآه استوي جالساً، وخرج الثوب الّذي كان عليه، ثمّ أدخله فيه، فَلَمْ يَزَلْ يَحْتَضنُه حتّي قُبِضَ وَيدُه عليه.
از عايشه نقل است كه رسول خدا صلياللهعليهوآله در مرضي كه بدان وفات يافت در بيت من بود كه فرمود:
حبيب مرا به نزدم بياوريد. من (پدرم) ابوبكر را دعوت كردم. پيامبر صلياللهعليهوآله بدو نگريست و آنگاه سر خود را بر بالين نهاد و همان سخن را تكرار كرده فرمود: «حبيبِ مرا به نزدم بياوريد». به حاضران گفتم: واي بر شما علي بن ابيطالب را نزد او آوريد كه به خدا سوگند جز او كسي را نميطلبد!
چون علي را مشاهده كرد از بستر جدا شد و پوششي را كه بر رويش بود عقب زد و علي را در زير آن برد و همچنان او را در آغوش داشت تا از دنيا رحلت كرد در حالي كه دستش بر بدن علي بود.21
*محبوبترين مردم نزد رسولاكرم
عن معاذ الغفارية:
كنت أنيساً لرسول الله صلياللهعليهوآله أخرج معه في الأسفار، اقوم علي المرضي، واداوي الجرحي. فدخلت علي رسول الله صلياللهعليهوآله ببيت عائشه وعلي خارج من عندها، فسمعته يقول لعائشه: إنَّ هذا أحبُّ الرجال إليَّ وأكرَمهم عَلَيَّ، فَاعْرفي لي حقّه، وأكرمي مثواه.
از معاذ غفاري روايت است كه گفت:من انيس و همدم رسول خدا صلياللهعليهوآله بودم به طوري كه با ايشان به سفرها ميرفتم، و از سوي آن جناب بر بالاي سر مريضها حاضر ميشدم، و جراحت زخمخوردگان را مداوا ميكردم. روزي به ديدار پيامبر كه در بيت عايشه بود رفتم در اين هنگام علي در خارج از منزل حضور داشت. شنيدم حضرت، سفارش علي را به عايشه ميكرد و فرمود: «اين محبوبترين مردان نزد من وگراميترين آنها براي من است، پس به خاطر من حق او را بشناس و جايگاه او را گرامي بدار.»22
*كامروايان رستاخيز
عن أمّ سلمة: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
علي وشيعته هم الفائزون يومَ القيامة.
ازامّ سلمه روايت شده كه پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله فرمود:
علي و پيروانش در روز قيامت رستگاراناند.23
[نكته: از اين گونه احاديث كه كلمه «شيعه» به زبان مبارك پيامبر اعظم صلياللهعليهوآله صادر شده ميتوان فهميد كه نخستين كسي كه بذر تشيع را در سرزمين اسلام پاشيده، شخص رسول خدا صلياللهعليهوآله بوده است.]
* مَحرَم اسرار پيامبر صلي الله عليه و آله
عن سلمان: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
صاحبُ سرّي علي بن أبي طالب.
از سلمان روايت است كه رسول خدا صلياللهعليهوآله فرمود:صاحب سرّ من علي بن ابيطالب است.24
*بهترين راستگويان
عن داودبن بلال بن أجنحة: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
الصدّيقون ثلاثة: حبيبُ النجّار، وحزقيل مؤمن آل فرعون، وعلي بن أبي طالب، والثالث أفضلهم.
داود بن بلال بن اجنحه روايت كرده كه رسول اكرم صلياللهعليهوآله فرمود:صديقين سه نفرند: حبيب نجار، حزقيل مؤمن آل فرعون، علي بن ابيطالب كه از همه آنها با فضيلتتر است.25
[توضيح: حبيب، فردي است كه از جاي دور دست شهر با شتاب آمد و مردم انطاكيه را پند داد كه از فرشتگان خدا پيروي كنيد. داستانش در سوره مباركه يس است؛مؤمن آل فرعون همان است كه ايمانش را از فرعونيان پنهان ميداشت و آنان را از مخالفت با موسي عليهالسلام باز ميداشت و ميگفت: «آيا مردي را ميكشيد كه ميگويد پروردگارم خداست؟»]
*پرچم دار حمد محمدی
عن محدوج بن زيد الذهلي ـ في حديث ـ : قال النبي صلياللهعليهوآله لعليّ:ألا وإنّي اُخبِرُك يا علي أنَّ اُمتي أوّل الأمم يحاسبون يوم القيامة، ثمَّ اُبَشِّرك بانّك أوّل من يُدعي لقرابتك منّي ومنزلتك عندي فيدفع إليك لوائي لواء الحمد وهو أوّل لواء يسار به بين السماطين ؛ آدم وجميع خلق الله يستظلّون بظلّ لوائي يوم القيامة.
مجدوج بن زيد ذهلي در ضمن حديثي نقل ميكند كه رسول خدا ـ كه درود خدا بر او و خاندانش باد ـ ، به علي عليهالسلام فرموده است:آگاه باش امتم نخستين امتهاست كه در رستاخيز محاسبه ميشوند، بشارت باد كه تو به لحاظ قرابت و خويشاوندي كه با من داري و به جهت موقعيت و منزلتي كه پيش من داري اولين كس هستي كه خوانده ميشوي و پرچم حمد من در اختيارت گذاشته ميشود و آن نخستين پرچمي است كه در بين دو گروه به اهتزاز در ميآيد. همه آفريدگان، روز رستاخيز در سايه پرچم مناند.26
*سرپرست همه مومنین
عن عمران بن حصين: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
عليّ منّي و أنا منه، وهو وليُ كلّ مؤمن من بعدي.
از عمران بن حصين روايت شده است كه پيامبر خدا صلياللهعليهوآله فرمود:
علي از من است و من از او هستم، و او سرپرست هر مؤمني بعد از من است.27
*همانند هارون عليهالسلام نسبت به موسي عليهالسلام
عن عمر و أنس و جابر بن عبدالله و غير هم: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
عليّ منّي بمنزلة هارون من موسي إلّا أنّه لا نبي (بعدي).
از عمر و انس و جابر بن عبدالله و غير آنان روايت است كه پيامبر صلياللهعليهوآله فرمود:نسبت علي به من همان نسبتي است كه هارون به موسي داشت منهاي نبوت.28
*یک تعبیر عجیب
عن ابن عباس: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
علي منّي بمنزلة رأسي من بدني.
از ابن عباس روايت شده كه رسول خدا صلياللهعليهوآله فرمود:علي، به منزله سر از جسدم است.29
[علامه مناوي درشرح آن مينويسد: اين سخن مبالغه در شدت اتصال و پيوند آنها با يكديگراست.]
* ستاره درخشان صبح بهشت
عن أنس: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
علي بن أبي طالب يزهر في الجنة ككوكب الصبح لأهل الدنيا.
از انس روايت شده كه رسول خدا صلياللهعليهوآله فرمود:
علي بن ابيطالب در بهشت ميدرخشد چنان كه ستاره صبحگاهي بر اهل دنيا ميدرخشد.30
*شاخص ایمان و کفر
عن ابن عباس: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
عليّ بن ابيطالب باب حطة، من دخل منه كان مؤمناً، و من خرج منه كان كافراً.
از ابن عباس روايت است كه رسول خدا صلياللهعليهوآله فرمود:علي بن ابيطالب باب حطه بني اسرائيل است كسي كه از آن در وارد شود مؤمن است و كسي كه از او خارج گردد كافر است.31
[توضيح: لفظ حطه دو بار در قرآن به كار رفته است: سوره بقره، آية 58 و سوره اعراف، آية 161 و هر دو درباره بنياسرائيل است. باب حطه آن دري بود كه بني اسرائيل با وارد شدن از آن، در امان بودند. شايد وجه شبه در حديث چنين باشد كه آن باب مظهر فروتني در مقابل ذات لايزال الهي و قوانين اوست. انقياد از علي عليه السلام هم، چنين است.
مقصوداز «خرج منه»، «خرج عليه» است. يعني كسي كه بر او خروج كند. نيز نك: فيض القدير، ج4، ص356]
*تقسيمگر آتش دوزخ
عن حذيفة: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:
عليّ قسيم النار.
از حذيفه روايت است كه رسول خدا صلياللهعليهوآله فرمود:علي تقسيمگر آتش دوزخ است.32
*نخستين گروه بهشتي
عن علي عليهالسلام قال: أخبرني رسول الله صلياللهعليهوآله:ان اول من يدخل الجنة أنا و فاطمه و الحسن و الحسين.
فقلت: يا رسول الله، صلياللهعليهوآله فمحبونا؟ قال: من ورائكم.از علي نقل است كه فرمود: رسول خدا صلياللهعليهوآله به من فرمود؛همانا نخستين گروهي كه به بهشت در آيند من و فاطمه و حسن و حسين ميباشيم.
پرسيدم: «دوستداران ما چه موقعيتي دارند؟»
فرمود: «ايشان به دنبال سر شما وارد بهشت ميشوند.»33
* خدايا! دوستش بدار
عن انس بن مالك اهدي لرسول الله صلياللهعليهوآله طير فقال:اللهمَّ ائتني برجل يحبّه الله و يحبّه رسوله، قال أنس: فأتي علي فقرع الباب فقلت: إنَّ رسول الله صلي الله عليه و آله مشغول و كنت اُحبّ أن يكون من الأنصار ثم، إنّ عليّاً فعل مثل ذلك، ثم أتي الثالثة، فقال رسول الله صلي الله عليه و آله: يا أنس أدخله فقد عَنَيْتُه فلمّا أقبل قال: اللهمَّ و ال اللهمَّ وال.
از انس بن مالك روايت شده: پرنده كباب شدهاي براي رسول خدا صلياللهعليهوآله هديه آوردند حضرت فرمود:
خدايا مردي را برسان كه خدا او را دوست ميدارد و پيامبر نيز او را دوست ميدارد تا با من در خوردن اين مرغ بريان شريك شود.
انس گويد: «ناگهان علي در را كوفته تا بر پيامبر صلي الله عليهوآله وارد شود.» گفتم: «رسول خدا صلياللهعليهوآله سرگرم كاري است و دوست داشتم شخصي كه ميآيد از انصار (مردم مدينه)باشد.» طولي نكشيد بار ديگر علي در را به صدا درآورد، سومين بار نيز علي در را زد، در اين هنگام پيامبر فرمود: «در را باز كن كه من در دعايم او را قصد كردم.» و چون علي به نزد رسول خدا رسيد پيامبر اكرم گفت: «خداوندا! دوستش بدار، خداوندا! دوستش بدار.»34
*پيشواي اهل تقوا
عن عبدالله بن حكيم الجهني: قال رسول الله صلياللهعليهوآله:إنَّ الله عزوجل أوحي إلي في علي ثلاثة أشياء ليلة اُسري: إنّه سيّد المؤمنين، وإمام المتقين وقائد الغرّ المحجّلين.
از عبدالله بن حكيم جهني روايت شده كه رسول خدا صلياللهعليهوآله فرمود:خداوندا! در مورد علي در شب معراج سه نكته را وحي فرمود: «اين كه او سيد و سَرور مؤمنان و پيشواي پروا پيشگان و فرماندة سپيد جبينان است.»35
منابع و ماخذ
(1) پرتوي از فضائل اميرالمؤمنين (ع) اثر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
(2) - تاريخ دمشق (ترجمة الامام علي عليهالسلام )، ج2، ص412/923.
نيز نك: الدر المنثور، ج4، ص45؛ تفسير روح المعاني، ج13، ص97؛ تفسير طبري، ج3، ص72.
(3) - الفردوس، ج1، ص44/106؛ المتسدرك (حاكم)، ج3، ص126
(4) - الفردوس، 1/44/107؛ كشف الخفاء، 1/236.
(5) - الفردوس، 2: 244/3151؛ الجامع الصغير، 1: 665/4332؛ كنز العمال، 11 / 601 / 32894؛ مناقب علي ابيطالب (ابن مغازلي)، 206/243.
(6) - الفردوس، 1: 46/115؛ تاريخ دمشق (ترجمة الامام علي عليهالسلام )، 3: 163ـ174/ 1178 و 1185؛ كنز العمال، 32968.
(7) - الفردوس 1: 46/115، تاريخ دمشق(ترجمة الامام علي عليهالسلام ) 3: 163 ـ 174/ 1178 و 1185؛ كنز العمال / 32968.
(8) - عترت ثقل كبير، ص196.
(9) - الفردوس، 1: 52/135؛ تنزيه الشريعة، 1: 14؛ تهذيب تاريخ دمشق، 4/231.
(10) - ميزان الاعتدال ذهبي، 3/76.
(11) - الفردوس، 1: 152/552.
(12) - مجمع الزوائد، ج2، ص112 به نقل از طبراني.
(13) - الصواعق، 97، (چاپ مصر) سال 1308؛ ذخائر العقبي (چاپ مصر) سال 1356 و غير آن دو.
(14) - تاريخ دمشق (ترجمة الامام علي عليهالسلام ) 2: 337/846؛ ذخاير العقبي، 89؛ الرياض النضرة، 2/209؛ جواهر المطالب، 1/227.
(15) - الفردوس، 2: 85/2459؛ كنز العمال 33031؛ تاريخ دمشق (ترجمة الامام علي عليهالسلام )، 2: 218/182؛ مقتل الحسين (ع) خوارزمي،2: 97.
(16) - الفردوس،2: 100/2530، تاريخ دمشق (ترجمة الامام علي عليهالسلام )، 2/178، 182/666؛ جواهر المطالب، 1: 227؛ فرائد السمطين، 1: 292.
(17) - الفردوس، 2/132/2674؛ تاريخ دمشق (ترجمة الامام علي عليهالسلام )،2: 271/797. نيز نك: مناقب ابن مغازلي، 47/70.
(18) - الفردوس، 142/2722؛ تنزيه الشريعه، 1: 355؛ الفوائد المجموعة،367.
(19) - الفردوس، 2: 142/2723.
(20) - الفردوس، 2: 142/2725.
(21) - المناقب خوارزمي، 68/41. اين حديث را ابن مردويه طبق آنچه شهاب الدين ايجي شافعي در توضيح الدلائل 178 آورده، نقل نموده است..
(22) - الاصابة في تمييز الصحابة، ابن حجر عسقلاني (چاپ قاهره، 1328 هـ، ط1) 4: 403، ترجمه ليلي الغفاريه. و نيز ابن اثير جزري در اسدالغابة (چاپ بيروت، دار احياء التراث العربي) 5: 547.
(23) - الفردوس، 3: 61/4172، و 2: 358/3599؛ انساب الاشراف بلاذري، 2: 182 و در ذيل صفحه از تاريخ دمشق، 38: 41/851 .
(24) - الفردوس، 2: 403/3793.
(25) - الفردوس، 2: 421/3866؛ جمع الجوامع/11083؛ فيض القدير، 5148
(26) - جواهر المطالب في مناقب الامام علي بن ابيطالب عليهالسلام :1، 181.
(27) - الفردوس، 3: 61/4171.
مسند احمد، 4، ص165؛ سنن الترمذي /3719؛ سنن ابن ماجه /119؛ المعجم الكبير، 4: 19و20؛ خصائص نسايي، 166/90.
(28) - الفردوس، 3: 62/4173؛ المعجم الكبير طبراني، ج2، ح2035؛ الجامع الصغير سيوطي، ح5597.
نيز رجوع شود به كنز العمال، 13/171/36517؛ مجمع الزوائد، 9/110.
(29) - الفردوس، 3: 62/4174؛ فيض القدير /5596؛ زهر الفردوس، 2: 316 به گونه مسند؛ مناقب خوارزمي، 144/167 و 148/174، نيز مراجعه شود به: الجامع
(30) - الفردوس: 63/4178؛ فيض القدير، 5599؛ زهر الفردوس، 2: 315؛ الجامع الصغير سيوطي، ح5599.
(31) - الفردوس، 3: 64/4179؛ فيض القدير، 5592؛ كنز العمال/32910؛ زهر الفردوس، 2: 315 به نقل از ابن عمر. الجامع الصغير، 2: 96.
(32) - الفردوس، 3: 64/4180. نيز مراجعه شود به طبقات الحنابله، 1: 32؛ تاريخ دمشق (ترجمة الامام علي عليهالسلام ) 2: 253/775.
(33) - كنز العمال، 12: 639/37613 به نقل از مستدرك حاكم و صواعق و ذخائر العقبي و غير آن.
(34) - اسد الغابة، 4: 30. در آن آمده است اين حديث رابيش از يك راوي از انس روايت كردهاند. البداية و النهاية، 7: 354و 388؛ العلل المتناهية، 1: 323/367
(35) - المعجم الصغير، طبراني، 2: 88، و در كنز العمال (11: 619/3309) آمده