ستاد همکاریها / امام کاظم علیه السّلام پس از شهادت پدر بزرگوارش امام صادق علیه السّلام در سال ۱۴۸، در زمان منصور دوانیقی امامت را عهده دار شد. منصور عباسى در سال ۱۵۸ در مکه مرد. جانشین وى تا سال ۱۶۹ فرزندش مهدى عباسى بود. پس از آن، یک سال هادى عباسى خلافت کرد و آنگاه هارون به خلافت رسید که امام در سال ۱۸۳ به دست او به شهادت رسید.
دورانى که امام کاظم علیه السّلام در آن زندگى مى کرد، مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگرى حکام عباسى بود. این اعمال فشار از زمان امام صادق علیه السّلام آغاز شد و تا زمان امام رضا علیه السّلام که دوره خلافت مأمون بود با شدّت هر چه تمام تر ادامه یافت.
مردم در زمان مأمون اندکى احساس امنیت سیاسى کردند، ولى دیرى نپایید که دستگاه خلافت بدرفتارى و اعمال فشار بر مردم را دوباره از سر گرفت. فشار سیاسى عباسیان در دورهاى آغاز شد که پیش از آن امام باقر و امام صادق علیهما السّلام با تربیت شاگردان فراوان، بنیه علمى و حدیثى شیعه را تقویت کرده بودند و جنبشى عظیم در میان شیعه پدید آورده بودند. رسالت امام موسی کاظم (علیه السلام) آن بود تا در این حرکت علمى، توازن و تعادل فکرى را میان شیعیان برقرار کنند.
در زمان امامت امام موسي كاظم(ع) شرايط براي مبارزه ي منفي و قيام علمي و ارشاد مردم، آماده بود. با توجه به اين وضعيت، آن امام بزرگوار، فعاليت خويش را در دو جبهه آغاز فرمود. يكي مبارزه ي منفي و عدم تسليم در برابر طاغوت و متنفّر كردن مردم از دستگاه ظلم و جور و ديگري در جهت ارشاد و هدايت مردم و نشر احكام و تربيت شاگردان.
امام كاظم(ع) در اين راه سختيهاي فراواني را متحمل شده و ساليان طولاني در زندان هارون، خليفه ي ستمكار عباسي محبوس گرديد.
سرانجام حضرت امام موسي كاظم(ع) پس از پنجاه و پنج سال زندگي و سي و پنج سال امامت در حالي كه سالهاي زيادي از دوران امامت را در زندان ستم هارون الرشيد عباسي گذرانده بود به دستور خليفه و توسط زندانبان قَسيُّ القلبي به نام سِندي بن شاهِك مسموم شده و به شهادت رسيد. شهادت آن امام بزرگوار در زندان بغداد صورت گرفت و بدن مطهرش را در نزديكي بغداد و در محلّي كه امروزه به كاظمين مشهور است به خاك سپردند.
*دنیا مانند آب دریا
الإمام الكاظم(ع : مَثَلُ الدُّنیا مَثَلُ ماءِ الْبَحْرِ كُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعطْشانُ اِزْدادَ عَطَشا حَتّی یقْتُلُهُ.
امام كاظم(ع): مثَل دنیا (و اموال و زیورآلات و تجمّلات آن) همانند آب دریا است كه انسانِ تشنه، هر چه از آن بیاشامد بیشتر تشنه می شود و آنقدر میل می كند تا هلاك شود.
* تابع بی مسئولیتها مباش
الإمام الكاظم(ع : أبْلِغْ خَیرا وَ قُلْ خَیرا وَلاتَكُنْ إمَّعَة.
امام كاظم(ع):نسبت به هم نوع خود خیر و نیكی داشته باش، و سخن خوب و مفید بگو، و خود را تابع بی تفاوت و بی مسئولیت قرار مده./تحف العقول: ص
*خلاصه علوم
الإمام الكاظم(ع : وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فی أرْبَعٍ: أوَّلُها أنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ، وَالثّانِیةُ أنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِكَ، وَالثّالِثَةُ أنْ تَعْرِفَ ما أرادَ مِنْكَ، وَالرّابِعَةُ أنْ تَعْرِفَ ما یخْرِجُكَ عَنْ دینِكَ.
امام كاظم(ع):تمام علوم جامعه را در چهار مورد شناسائی كرده ام:اوّلین آن ها این كه پروردگار و آفریدگار خود را بشناسی و نسبت به او شناخت پیدا كنی.دوّم، این كه بفهمی كه از برای وجود تو و نیز برای بقاء حیات تو چه كارها و تلاش هائی صورت گرفته است.سوّم، بدانی كه برای چه آفریده شده ای و منظور چه بوده است.چهارم، معرفت پیدا كنی به آن چیزهائی كه سبب می شود از دین و اعتقادات خود منحرف شوی یعنی راه خوشبختی و بدبختی خود را بشناسی و در جامعه چشم و گوش بسته حركت نكنی.
* فرق عاقل و جاهل
الإمام الكاظم(ع : ما قُسِّمَ بَینَ الْعِبادِ أفْضَلُ مِنَ الْعَقْلِ، نَوْمُ الْعاقِلِ أفْضَلُ مِنْ سَهَرِالْجاهِلِ.
امام كاظم(ع):چیزی با فضیلت تر و بهتر از عقل، بین بندگان توزیع نشده است، تا جائی كه خواب عاقل بهتر از شب زنده داری جاهل بی خرد است./تحف العقول: ص ۲۱۳،
* ورشکسته کیست ؟
الإمام الكاظم(ع : اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبِنَ عُمْرَهُ ساعَة.
امام كاظم(ع):خسارت دیده و ورشكسته كسی است كه عُمْر خود را هر چند به مقدار یك ساعت هم كه باشد بیهوده تلف كرده باشد./ نزهة الناظر و تنبیه الخاطر حلوانی: ص ۱۲۳، ح ۶.
*اسباب رحمت و برکت الهی
الإمام الكاظم(ع : إنَّ أهْلَ الاْ رْضِ مَرْحُومُونَ ما یخافُونَ، وَ أدُّوا الاْمانَةَ، وَ عَمِلُوا بِالْحَقِّ.
امام كاظم(ع):اهل زمین مورد رحمت ـ و بركت الهی ـ هستند، مادامی كه خوف و ترس (از گناه و معصیت داشته باشند)، ادای امانت نمایند و حقّ را دریابند و مورد عمل قرار دهند./ تهذیب الا حكام: ج ۶، ص ۳۵۰، ح
* انسان های دو چهره و دو زبان
الإمام الكاظم(ع : بِئْسَ الْعَبْدُ یكُونُ ذاوَجْهَینِ وَ ذالِسانَینِ.
امام كاظم(ع):بد شخصی است آن كه دارای دو چهره و دو زبان می باشد، ـ كه در پیش رو چیزی گوید و پشت سر چیز دیگر ـ./ تحف العقول: ص ۲۹۱