ستاد همکاریها / آستان سبز «بانوی ملکوت» حضرت فاطمه معصومه (س)، تصویری از بهشت الهی است که خدای بزرگ بر بندگان شایسته خویش وعده کرده است؛ آنجا که جان هر زائر مشتاق در ترنّم سبز زیارت به تمنای بلند شفاعت نشسته و در حریم آن بانوی با جلال، دل به عطای او بسته است.
دبیرخانه ستاد همکاریها ضمن تبریک فرا رسیدن دهه کرامت گوشه ای از عظمت های بانوی کرامت حضرت فاطمه معصومه را منتشر می کند .
حضرت فاطمهی كبري دختر ارجمند امام موسي كاظم(ع)، ملقب به معصومه در سال (۱۷۳ ق)در شهر مدينه چشم به جهان گشود.
آن حضرت از برادرش نقل روايت ميكرد و فضل و كمال و علم او زبانزد خاص و عام بوده است،حضرت فاطمهی معصومه(س) پس از حضرت زينب كبري(س)، فاضلترين زن در ميان معصوم زادگان است.
*شفیعه روز محشر
امام صادق عليه السلام در وصف جایگاه حضرت معصومه فرمود؛:تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِيعَتي الجَنَّةَ بِأجمَعِهِم ؛همه شيعيان من با شفاعت او (فاطمه معصومه عليها السلام) وارد بهشت خواهند شد/ بحار الأنوار ، ج ۶۰ ، ص ۲۲۸
*چند كرامت از درگاه حضرت معصومه(ع)
توضيحي درباره كرامات و ولايت تكويني؛يكي از اقسام ولايت ها كه در سطح بالايي قرار دارد،"ولايت تكويني" است.
ولايت تكويني آن است كه كسي توانايي تصرف در جهان آفرينش داشته باشد، مثلاً حضرت عيسي(ع) داراي مقام ولايت تكويني بود، يعني مي توانست در جهان خلقت تصرف كند و به تعبير قرآن، به اذن خدا، با دميدن به مجسمه گلي پرنده، آن را زنده كرده و به پرواز درآورد و يا كور مادرزاد را بينا نمايد، و يا بيماري بي درمان بُرص را درمان بخشد، و از همه بالاتر مرده را زنده كند.1
اين قدرت ملكوتي عيسي(ع) به خاطر آن بود كه او عبد كامل خدا و از اولياء و پيامبران بود، و انسان مي تواند در پرتو بندگي خالص و كامل به چنان مقاماتي برسد كه خداگونه شود و مظهر صفات كمال و جلال خدا گردد، چنان كه امام صادق(ع) در سخني فرمود:
"اَلْعُبُودِيَهُ جَوْهَرَهُ كَنْهُهَا الرُبُوبيَهُ؛ عبوديت و بندگي گوهري است كه ربوبيت در آن نهفته است." 2
يعني عبوديت انسان را به قدري به خدا نزديك مي كند كه مظهر صفات خدا مي شود و به اذن پروردگار مي تواند در جهان تكوين، تصرف كند و كارهاي خدايي نمايد.
توضيح اينكه: وصول به ربوبيت در پرتو پيمودن مراحل عبوديت گرچه در ظاهر تعبير زننده اي است، زيرا معني اين جمله"از بندگي تا خداوندگاري است" مگر مي شود انسان از مرز بندگي خارج شود، يا در مرز خدايي گام بگذارد؟
"اَنَ التُرابُ وَرَبُ الْاَرْبابِ؛ خاك كجا و پروردگار پروردگارها كجا؟"
ولي به گفته استاد علامه شهيد مرتضي مطهري(ره)"بايد توجه داشت كه خدايي غير از خداوندگاري است، مقصود از حديث فوق اين است كه انسان در پرتو بندگي به خداوندگاري مي رسد." 3
يعني انسان در پرتو پيمودن مراحل عالي بندگي، داراي روح ولايت تكويني مي شود و مي تواند كارهاي معجزه آسا كند و كرامت هاي عجيب از او سرزند.
اينك مي گوييم: حضرت معصومه(ع) نيز بر اثر كمال عبوديت و عرفان، و دستيابي به مقامات عالي معنوي به مرحله اي رسيد كه داراي چنين امتيازي شده و مي تواند از مقام ولايت خود استفاده كرده و كارهاي معجزه آسا و كرامت هاي شگفت كند.
از ميان صدها نمونه نظر شما را به چند نمونه جلب مي كنيم:
* نجات گروه سرگردان با راهنمايي حضرت معصومه(ع)
سال ها قبل از انقلاب، گروهي از مردم يكي از شهرهاي دور، در فصل زمستان براي زيارت حضرت معصومه(ع) عازم قم شده بودند. شب فرا رسيد، برف سنگيني در زمين نشسته بود، اين گروه در چند فرسخي قم راه را گم كردند و در بيابان بدون وسيله، سرگردان شده و در مخاطره شديد قرار گرفتند، همانجا دست به توسل به دامن حضرت معصومه(ع) زدند تا با نشان دادن راه، آن ها را از خطر برهاند.
طبق سند موثق، يكي از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه(ع)، مرحوم سيد محمد رضوي مي گويد: در آن شب( بدون اطلاع از زائران در به در و سرگردان) در حرم بودم، اندكي خوابيدم، در عالم خواب ديدم حضرت معصومه(ع) نزد من آمد و فرمود:"برخيز، چراغ گلدسته ها را روشن كن." 4
به ساعت نگاه كردم، ديدم اندكي از نيمه شب گذشته و هنوز چهار ساعت به اذان صبح باقي است(و ماطبق معمول اندكي قبل از اذان، چراغ هاي گلدسته ها را روشن مي كرديم).
خوابيدم، دوباره حضرت معصومه(ع) را در خواب ديدم، اين بار با تندي به من فرمود:"برخيز، مگر نگفتم چراغ هاي گلدسته ها را روشن كن."
برخاستم و چراغ هاي گلدسته ها را روشن كردم، ديدم برف سنگيني آمده و همه جا را سفيد پوش نموده است، ولي شگفت زده شده بودم كه چرا امشب به دستور حضرت معصومه(ع) چراغ ها را زودتر روشن نموده ام؟
آن شب به سرآمد، صبح روز بعد كه هوا آفتابي بود، از حرم عبور مي كردم، شنيدم چند نفر از زائران به همديگر مي گويند:" حضرت معصومه(ع) به داد ما رسيد، چقدر بايد از محضر مقدسش تشكر و سپاس گزاري نماييم! اگر چراغ هاي گلدسته ها روشن نمي شد، ما در دل شب تاريك در بيابان پر از برف و هواي سرد، كه راه را گم كرده بوديم، جان سالمي به در نمي برديم، اگر چراغ گلدسته ها روشن نمي شد ما جهت شهر قم را در آن تاريكي ظلماني هرگز پيدا نمي كرديم."
راز خواب را دريافتم كه چرا حضرت معصومه(ع) به من مي فرمود: برخيز و چراغ گلدسته ها را روشن كن! 5
*امام زمان(عج) در كنار حرم
از مطالب گفتني اينكه: نقل مي كنند، شخصي به نام سيد عبدالرحيم كه مورد وثوق بود، گفت: در عالم خواب ديدم، در قبرستان بزرگ قم، جمعيت بسياري هستند، در اين هنگام شخص بزرگواري را كه سوار بر اسبي بود و از بازارچه مي آمد، مشاهده نمودم، ديدم در پشت سر آن سوار، شخصي گفت:"اين سوار حضرت حجت(عج) مي باشد" تا اين خبر را شنيدم، سراسيمه به دنبال آن حضرت شتافتم، ديدم آن حضرت به صحن مطهر آمد و در آنجا پياده شد.
صحن خلوت بود، كسي را جز آن حضرت و شخصي كه همراهش بود در آنجا نديدم، مشاهده كردم كه آنها عبور كرده تا به در صحن عتيق رسيدند، افسار اسب را به دست من دادند تا آن را نگهدارم، با خود گفتم نگهداشتن اسب خوب است يا همراه حضرت بودن؟ سرانجام همراهي حضرت را برگزيدم و افسار اسب را به دست همان شخصي كه همراه امام بود دادم و خودم به دنبال حضرت روانه شدم، ديدم حضرت وارد حرم شد و در بالاسر مرقد حضرت معصومه(ع) توقف كرد، هيچ كس از خُدام نبودند، پيش خود فكر مي كردم آيا به حضور حضرت بروم يا نروم؟ در كنار رواق ايستادم، صداي آن حضرت را مي شنيدم، اما چيزي نمي فهميدم، پس از مدتي آن حضرت از حرم بيرون آمد و من نيز از حرم بيرون آمدم و پشت سر او به راه افتادم، ولي ناگهان ناپديد شد و هرچه جستجو كردم دستم به دامنش نرسيد و از فيض حضور آن بزرگوار محروم گشتم.6
* شفاي بيماري بي درمان
از داستان هاي واقعي كه نقل آن به تواتر رسيده اين كه: پاي مردي به نام ميرزا اسدالله كه از خدام آستانه مقدسه حضرت معصومه(ع) بود بيماري شقاقلوس(يعني يك نوع بي حسي و فلجي) گرفت، به حدي كه انگشت هاي پايش سياه شده و پزشك هاي آن زمان از درمان او عاجز شده بودند و به اتفاق رأي گفته بودند كه بايد پاي او قطع شود.
يك روز قبل از آنكه موعد قطع پا فرا رسد، بيمار نامبرده با خود گفت حال كه بنا است فردا پاي مرا قطع كنند، خوب است امشب در حرم مطهر حضرت معصومه(ع) بمانم و متوسل شوم.
شخصي به نام"مبارك" او را حمل كرد و به حرم برد، اواخر شب كه خدام، درهاي حرم را بستند، او خود را به پاي ضريح انداخت و در مورد درد و بيماري خودناله كرد و ملتمسانه از حضرت معصومه(ع) خواست كه از خدا بخواهد، پاي او خوب شود، او تا صبح به توسل و سوز و گداز پرداخت، هنوز هوا تاريك بود، خدام شنيدند كه ميرزا اسدالله، پشت در آمده فرياد مي زند در را باز كنيد، حضرت به من لطف كرد و توسط حضرت معصومه(ع) شفا يافتم، در را باز كردند ديدند ميرزا اسدالله خوشحال است و بيماريش رفع شده، و او جريان شفايش را چنين شرح داد؛ بانوي بزرگواري نزدم آمد و فرمود تو را چه شده است؟ عرض كردم: بيماري پا مرا از كار انداخته، از خدا، يا شفا مي خواهم يا مرگ! آن بانو گوشه مقنعه خود را چند بار بر روي پاي من ماليد و فرمود: خداوند تو را شفا داد احساس كردم كه خوب شدم و اصلاً درد پا ندارم.
از آن بانو پرسيدم، شما كيستيد:
فرمود:"آيا مرا نمي شناسي و حال آنكه تو خادم حرم من مي باشي، من فاطمه دختر موسي بن جعفر(ع) مي باشم."7
*نقاره خانه به صدا درآمد
نقل مي كنند در زمان مرجعيت مرحوم آيه الله حاج شيخ عبدالكريم حائري"در حدود هفتاد سال قبل" شخصي بود كه بسياري از مردم قم او را ديده بودند، قسمت پايين بدنش كم حس و فلج بود به طوري كه توانايي حركت نداشت، هنگام راه رفتن پاي خود را روي زمين مي كشيد، از اهالي قفقاز شوروي بود براي شفاي پاي خود به مشهد رفته بود ولي نتيجه اي نگرفته بود، به قم به درگاه حضرت معصومه(ع) رو آورده بود تا شفا بگيرد.
در يكي از شب هاي ماه رمضان بودكه صداي نقاره خانه بلند شد،علت را پرسيدند،گفتند حضرت معصومه(ع) شخصي راكه در پا عاجز بود شفا داد،بعد معلوم شد، كه او همان شخص قفقازي است، وقتي اورا ديدندمثل اينكه اصلا درد پا در ا و نبوده است وخودش مي گفت:" ديگر دردي در بدن وپاي خود احساس نمي كنم."(9)
اقتباس از کتاب "حضرت معصومه (س) فاطمه (س) دوم/ محمد محمدى اشتهاردى ره "
منابع ؛
1 ـ سورة آل عمران، آية 49.
2 ـ مصباح الشريعه، ص 100.
3 ـ ولاءها و ولايت ها، استاد شهيد مرتضي مطهري، ص 73 تا 82.
4ـ با توجه به اينكه در آن عصر، برق شهر قم كم بود، و تنها برقي كه موتور مستقل داشت و نور آن از دور پيدا بود، برق آستانه مقدسه بود.
5 ـ اقتباس از ماهنامه كوثر، نشر آستانه مقدسه قم.
6 ـ انوار المشعشعين، ج 1، ص 212.
7 ـ انوارالمشعشين، ج 1، ص 216.
8 ـ سابقاً در قم نقاره خانه بود كه هم اكنون در مشهد هست، طبق معمول آن زمان هرگاه كرامتي از حضرت معصومه(ع) ديده مي شد، نقاره خانه را به صدا درمي آوردند تا مردم را از حادثه مهم، خبر دهند و هم اكنون در حال حاضر نيز، اين سنت تجديد شده است.
9ـ نظير اين مطلب از مرحم آيه الله محقق داماد(ره) نقل شده است(زندگاني حضرت معصومه(ع)، ص 45)