به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دبیر خانه ستاد همکاریها حجت الاسلام والمسلمین حسین درودی به مناسبت روز جوان در نوشتاری درس های تربیتی زندگی از محضر جوان رشید کربلا را تشریح کرد .
*معیار نام گذاری فرزندان احیاء کننده ارزشها
میزان و معیار نام گذاری فرزندان باید احیاء کننده ارزشها و استمرار بخش دستاورد های پیامبران و اولیای الهی باشد.
روزی علی اكبر(ع) نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی خطاب به او برد، در آخر والی مدینه از علی اكبرسئوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوك؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اكبر(ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد، ایشان فرمود ؛ والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت كند، نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.
*خداباوری به جای آقازدگی
اگر می خواهیم جوانان خدادادگی را با آقا زدگی معامله نکنند، باید با تربیت اصولی دینی آنان را به انبیاء و اولیاء تشبیه نموده تا با این عقیده ملکوتی ازآفات (دنیا پرستی - اختلاس -و یژه خواری- احتکار) در امان خواهد بود.
شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه آورده است: اباعبدالله الحسین هنگامی كه علی اكبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:
« یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله....... ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله(ص) تنگ می شد به این پسر نگاه می كردیم.
*درس معادو امنیت روحی روانی
با اهمیت دادن به جهان آخرت ،فرزندان و جوانان خود را از امنیت روحی و روانی برخودار نموده تا از استرس های آسیب زا و مرگ آور، نجات پیدا کنند.
شیخ جعفر شوشتری در خصائص نقل می كند: هنگامی كه اباعبد الله الحسین علیه السلام در كاروان خود حركت به سمت كربلا می كرد، حالتی به حضرت(ع) دست داد بنام نومیه و در آن حالت مكاشفه ای برای حضرت(ع) رخ داد، از آن حالت كه خارج شد استرجاع كرد: و فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون » علی اكبر(ع) در كنار پدر بود، و می دانست امام بیهوده كلامی را به زبان نمی راند، سئوال نمود، پدرجان چرا استرجاع فرمودی؟: حضرت بلادرنگ فرمود: الان دیدم این كاروان می رود به سمت قتلگاه و مرگ درانتظار ماست، علی اكبر(ع) سئوال نمود: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ حضرت فرمود: آری ما بر حق هستیم. علی اكبر (ع) عرضه داشت: پس از مرگ باكی نداریم،
*پرهیز از قبیله گرایی و دنیاپرستی
اگر جوا نان با اعتقادات الهی و انسانی تربیت شوند،به اسارت قبیله گرایی و دنیا زدگی و تجمل پرستی و ظاهرگرایی گرفتار نمی شوند.
حضرت علی اكبر(ع) به سه طایفه معروف عرب پیوند و خویشاوندی داشته است، با این حال در روز عاشورا هنگام نبرد با سپاهیان یزید، هیچ اشاره ای به انتسابش به بنی امیه ، ثقفیه وحتی هاشمی نکردبلکه انتساب به اهل بیت(ع) را افتخار خویش دانست و در رجزی چنین سرود:
أنا عَلی بن الحسین بن عَلی نحن بیت الله آولی یا لنبیّ
أضربكَم با لسّیف حتّی یَنثنی ضَربَ غُلامٍ هاشمیّ عَلَویّ
وَ لا یَزالُ الْیَومَ اَحْمی عَن أبی تَاللهِ لا یَحكُمُ فینا ابنُ الدّعی
* تربیت فرزندان را با شعائر الهی و آسمانی
وی نخستین شهید بنی هاشم در روز عاشورا بود و در زیارت شهدای معروفه نیز آمده است:السَّلامُ علیكَ یا اوّل قتیل مِن نَسل خَیْر سلیل.
سعی کنیم فرزندان و جوانان خود را با شعائر الله یا همان خدادادگی به جای آقا زادگی تریت کنیم، تا در زندگی با جایگاه ظاهری و قدرت مادی والدین و اقوام و خویشاوندان به مرض فخر فروشی و فریبکاری و مظلوم ستیزی دچار نشوند.
* ایجاد جرأت و جسارت مشورت با والدین
بستر های تربیتی را به گونه ایی باید ترسیم و تبیین نمود که جوانان و فرزندان در شدیدترین حوادث زندگی جرأت مشورت را در خود با والدین بیابند.
در حالى که زخمهاى زیادى برداشته بود، نزد پدر آمد و عرض کرد: «یا أبَهْ! ألْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی، وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ أَجْهَدَنی، فَهَلْ إِلى شَرْبَةٍ مِنْ ماءٍ سَبِیلٌ أَتَقَوّى بِها عَلَى الْأَعْداءِ»
پدر جان! تشنگى مرا از پاى درآورد و سنگینى سلاح ناتوانم ساخت. آیا جرعه آبى هست که بتوانم بنوشم و به جنگ ادامه دهم؟!
* فرزندان را فقط برای دنیا تربیت نکنیم
تربیت فرزندان را برای دنیا پایه گذاری نکنیم، بلکه دنیا برای فرزندان و جوانان خود هزینه بنماییم.
امام حسین(ع) در شهادتش بسیار اندوهناك و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی كه سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود:
ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدك العفا.(فرزندم علی ،دیگر بعد از تو اف بر این دنیا)
*سلاح برنده و سازنده عاطفه
در برابر تقاضای فرزندان و موانع و مشکلات از سلاح برندهعاطفه استفاده نماییم.
امام علیهالسلام زبان على اکبر را در دهان گرفت و مکید و انگشتر خود را به او داد و فرمود: «خُذْ هذَا الْخاتَمَ فی فیکَ وَ ارْجِعْ إِلى قِتالِ عَدُوِّکَ، فَإِنّی أَرْجُو أَنَّکَ لا تُمْسی حَتّى یَسْقِیَکَ جَدُّکَ بِکَأْسِهِ الْأَوْفى شَرْبَةً لا تَظْمَأُ بَعْدَها أَبَداً»
این انگشتر را در دهانت بگذار و به نبرد با دشمن بازگرد امیدوارم که هنوز به شب نرسیده جدّت رسول خدا با جامى سرشار از شربت بهشتى تو را سیراب سازد، به گونهاى که پس از آن هرگز تشنه نگردى! (اعیان الشیعه، ج 1 ص 607 ؛ فتوح ابن اعثم، ج 5 ص 207 ؛ بحارالانوار، ج 45 ص 42)
* علنی کردن محبت باطنی نسبت به فرزندان
محبت باطنی خود را باید نسبت به فرزندان علنی نموده،و به سبب خجالت از مردم آنها را از این داروی شفا بخش محروم نکنیم، هم چنین جو حاکم جامعه را میزان و معیار محبت و عاطفه قرار ندهیم.
بنا به نقل سید بن طاووس: «فَجاءَ الْحُسَیْنُ علیهالسلام حَتَّى وَقَفَ عَلَیْهِ، وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلى خَدِّهِ» امام علیهالسلام بر بالین على اکبر حاضر شد و صورت به صورت فرزندش نهاد. (لهوف، ص 167(