به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دبیر خانه ستاد همکاری ها به نقل از روابط عمومی آموزش و پرورش مازندران؛ «آیتالله جوادی آملی »به مناسبت آغاز به کار سی و ششمین دوره مسابقات قرآن، عترت و نماز اداره کل آموزش و پرورش مازندران پیامی را صادر کردند
اعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِین وَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّین سِیَّمَا خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ وَ خَاتَمُ الْأَوْصِیَاء عَلَیْهِما آلَافُ التَّحِیَّةِ وَ الثَّنَاء بِهِمْ نَتَوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِم نَتَبَرَّأ إِلَی اللَّه». مقدم شما علما، آیات، حجج، فضلا و فرهیختگان ونخبگان حوزوی و دانشگاهی را گرامی میداریم. حضور محترم نماینده ولی فقیه و امام جمعه مرکز استان را ارج می نهیم و از همه بزرگوانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالات بر فضل علمی این نشست و همایش افزودند حق شناسی میکنیم و از برگزارکنندگان این محفل باشکوه علمی سپاسگزاری می کنیم و از ذات اقدس اله مسئلت می کنیم توفیق فراگیری علم صائب و عمل صالح را در پرتو قرآن و عترت به همه مرحمت بفرماید.
علمی تهیه کنید که در کنار ایمان باشد
عصاره این همایش شما بزرگواران آن است که علمی تهیه کنید که در کنار ایمان باشد و ایمانی فراهم کنید که عالمانه باشد مستحضرید که قرآن کریم و همچنین روایات عترت طاهرین(ع) علم را وسیله خوبی می داند نه هدف؛ علم را گاهی در قرآن کریم در کنار ایمان ذکر می کند گاهی در کنار عقل؛ عقل وسیله نیست.چون عقل را امام سلام الله علیه فرمود «ما عبد به الرحمان واکتسب به الجنان » عقل را برای دانش دیگر نمی خواهیم.عقل آن محور تصمیم گیری بندگی درآستانه قدس ذات اقدس حضرت اله و حرمت نهادن کلام ناطق او و حرمت گذاری به کلام صامت او یعنی ثقلین(ع)بنابراین قرآن ؛گاهی علم را مقدمه عقل قرار می دهد.نظیر اینکه فرمود : «وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ »یعنی عصاره حوزه و دانشگاه این است که انسان عاقل بشود.
*عاقل اگر به قله برسد اول خدا را می بیند
وقتی عاقل شد جز اطاعت خدا کار دیگر نمی کند عاقل اگر به قله برسد اول خدا را می بیند در آینه خدا خلقت را که آینه دارند وآیات آفاقی و انفسی او هستند می بییند و اگر به آن بارگاه رفیع بار نیافت و مشمول «وَ رَفَعْنَاهُ مَکَاناً عَلِیّاً »نشد. صدر وساقی جهان را که آیات و مرائی و مرات های الهی اند می بیند «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّی' یَتَبَیَّنَ »جهان را به عنوان آیه می بیند گاهی می گوید به دریا بنگرم دریا را آیت تو می ببینیم، به صحرا بنگرم صحرا را مرآت تو می بینم بالاتر ازمقام این گوینده مقام ائمه علیهم السلام است که می گویند« لو کشف الغطا ما ازددت یقینا» . «یا «ما کُنْتُ اَعْبُدُ رَبّا لَمْ أرَهُ »جمع هر دو ممکن است البته کسی که به آن مقام اول باریافت یعنی اول خدا را دید ودر مرآت الهی صحنه آفرینش را دید یقیناً واجد مرتبه دیگر هم هست این که فرمود «وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ» یعنی علم حوزه و دانشگاه باید به جایی برسد که انسان آفریدگار جهان و انسان و رابطه انسان و جهان را بفهمد و برابر او عمل کند.
*علمی ارزش دارد که درکنار ایمان باشد
در دعاهایی که بعد از نماز و غیر نماز به ما آموختند این است که بگویم «اللهم عرفنی نفسک»البته کهن خدا که مقدور احدی نیست ما هم مکلف به آن نیستیم آن چه که مقدور ماست اول او را بشناسیم بعد نظام هستی را صنع او بدانیم گاهی غرض آن است که علم را نردبان عقل می داند گاهی مانند آن چه در سوره مبارکه مجادله آمده است علم را بعد از ایمان می داند فرمود: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ »این جمله اول که ایمان را دارد دلیل آن است که در جمله دوم ایمان ملحوظ است یعنی مومن اگر عالم نباشد درجه دارد و اگر عالم باشد درجات دارد.مستحضرید از نظر ادبی تمیز در جمله دوم هست و در جمله اول نیست چون در جمله دوم تمییزاست تمییزی که در جمله اول محذوف است معلوم خواهد شد یعنی«یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا دَرَجَه مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ» یعنی اگر علم ارزش دارد درکنار ایمان باشد.
*اگر کسی مومن نباشد عاقل نیست
شما مستحضرید الان برخی از دانشمندان هستند ولی چون نه عاقلند و نه مومن، که عقل همان ایمان است و عاقل همان مومن است واگر کسی مومن نباشد عاقل نیست و و اگر کسی عاقل بود یقیناً ایمان می آورد .بسیاری از مفاسد جنگ جهانی اول و دوم و جنگ های نیابتی که در داخل و خارج مطرح است به وسیله ی همین علم بی عقل ، علم بی ایمان است در بعضی از سور فرمودند علم با عالم و غبر عالم یکسان نیستند. «هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون»نه تمام آیه است و نه صدر آیه؛ بلکه ذیل یک آیه است .صدر آن آیه جامعه را به نماز شب ،پرهیز از گناه ،خوف از دوزخ،امید به رحمت الهی دعوت می کند بعد می فرماید «هل یستوی الذین یعلمون» صدر آیه این است «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» آنگاه دارد (هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون).
*عاقل کافر نمیشود
غرض آن است که در هیچ جای قرآن خود علم را خواه با ایمان همراه باشد یا نه، یا به عقل منتهی بشود یا نه ؛ حرمت ننهاد.آن علمی را حرمت می نهد که وسیله ی عقل و ایمان باشد. عقل در حقیقت همراه با ایمان است. هیچ عاقلی کافر نخواهد بود، و قرآن کریم کسی که معاذ الله کفر ورزید و از نظام هستی فاصله گرفت ، او را هرگز عاقل نمی شمارد. می فرماید این نابیناست و ناشنواست«لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها »اینها را که نه حق را می بینند تا در آینه ی حق اشیا راببینند که این مال اولیای بنام الهی است نه صدر و ساقه ی جهان را مرآت و آیه ی حق می دانند (سَنُرِیهِمْ ءَایَـتِنَا فِی الافَاقِ وَ فِیأَنفُسِهِمْ) هیچ چیزی را آیت و نشانه ی خدا نمیدانند.
اینها را ذات اقدس اله نابینا معرفی کرده است «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ » اینها کورند برای اینکه کسی آینه را ببیند و در آینه آن شاخص ها و صورت هایی که آینه نشان می دهد را نبیند کور است .هیچ چیزی نیست که در جهان باشد و خدا را نشان ندهد.مرآت بودن و آینه بودن به تعبیر قرآن و روایات آیت بودن ،عرض مفارق اشیا نیست اولاً حرض لازم اشیا نیست ثانیا و ذاتی به معنای جنس و فصل و ماده نیست ثالثا بلکه ذاتی به معنای هویت است رابعا.یعنی هرچه در جهان است آیت خداست.اگر گفتیم «الارض آیه» مثل آن است که بگوییم الوجود موجود نه انسان ناطق.
ناطق ذاتی انسان است اما در محدوده ی ماهیت .موجود بودن ذاتی موجود است چون خود اوست .فرمود چیزی در عالم نیست مگر آنکه آیت الهی است .آیت بودن ذاتی اشیا است .اگر کسی جهان را ، انسان را ، عالم را و پیوند انسان و عالم را ببیند و اینها را آیت و نشانه ی خداوند نداند نابینااست. او زمین می بیند، زمین میخرد، زمین میفروشد، زمین فروشی میکند، خانه فروشی میکند، خانه سازی میکند، زمین میبیند نهایت حق. او دریا فروشی میکند نه دریا دیدن، بنابراین او نابیناست. اگر آیینهای را شما به دست کسی دادید و این شخص صورت شی را در آن ندید معلوم می شود او نابیناست و همین شخص هم در قیامت محشورمیشود.(مَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلًا) این شخص در قیامت می گوید یا اعتراض می کند یا میپرسد که( رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى)
نه بیراهه بروید نه راه کسی را ببندید
همه ما حوزویان و دانشگاهیان از یکسو مخصوصا برادران و بزرگواران آموزش و پرورش از سوی دیگر که امانت های الهی دست آنهاست ،آینه های زنگار نگرفته دست آنهاست ،جوان ها دست آنهاست و آنها را از فضای حقیقی و غیر حقیقی نجات بدهند که جز حق نبینند، نه بیراهه بروند و نه راه کسی را ببندند .) فایدهی این آیات الهی برای نورانی کردن این نسل عزیز است.
غرض آن است که ذات اقدس در قیامت در جواب اینها می گویید (رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَى وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا) خداوند میفرماید ما شما را کورمحشور نکردیم. همانجوری که در دنیا بودید همانگونه شما را محشور کردیم،شما در دنیا مسجد و حسینه و حسینیه و حرم و مراکز فرهنگی ،فکری و حوزوی و محافل خیر و مراسم عزاداری اهل بیت عصمت و طهارت اینها رو نمی دیدید.جاهای فساد را می دیدید و الان هم بهشت و اولیای بهشت و مردان الهی و اهل بیت عصمت و طهارت را نمی بینید و جهنم را و عذاب جهنم را و جهنمیان را می بینید،شما کور نیستید همانگونه که در دنیا بودید و در آخرت هم همانگونه محشور می شوید.
(کذلک) یعنی همانجور که در دنیا بودید اینها که «... قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی.»نه یعنی کور مطلق،اینها کاملا دنیا را جهنم را می بینند، ذات اقدس خدا در در قرآن کریم فرمود ما جهنم را به آنها نشان می دهیم. (لاتبصرون) اینها صریحا می گویند(ربنا ابصرنا و سمعنا) پس کر نیستند، کور نیستند،ابکم نیستند.در دنیا حق نمی گفتند ،اینجا هم جز باطل نمی گویند .در دنیا حق نمی شنیدند اینجا هم همینطور است.در دنیا حق نمی دیدند اینجاهم همینطور است .اینکه خداوند فرمود یک عده کور محشور می شوند نه یعنی یک عده طوری محشور می شوند که جهنم را هم نمی بینند. لذا فرمود (کذالک)یعنی همانطور که بودید ما شما را همانگونه محشور کردیم.
اگر آموزش و پرورش، حوزه، اگر دانشگاه علم را در کنار ایمان ببینند، علم را در کنار عقل،که عقل همراه با ایمان است ببیند نه بیراهه می رود نه راه کسانی را می بندد .و این نظام می شود نظام الهی ، هم راه امام را طی می کند ،هم راه رهبری را طی می کند ،راهی که پیام شهدا، جانبازان، ایثارگران و آزادگان که حق مسلمی بر عهدهی همهی ما دارند راه اینها را طی می کنند. من مجددا مقدم همهی شما و علما و آیات حجج و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی را گرامی میدارم و از آموزش و پرورش حق شناسی می کنیم، از محفل قرآنی که تمام سعی و کوششان همین بود که اینگونه جوانان را احیا کنند و جوانان را قرآنی بار بیاورند.هم قرآن ترتیلی، هم قرآن تفسیری و هم قرآن عملی را در جامعه احیا کنند از همه حق شناسی می کنیم. و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم به برکت قرآن و عترت امر فرج ولی اش را تسریع بفرماید .نظام ما، رهبر ما، مراجع ما، دولت و ملت و مملکت ما را در سایه ی قرآن و عترت حفظ بفرماید. روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولیا ی الهی محشور بفرماید. خطرات بیگانگان را به استکبار و صهیونیست برگرداند. این کشور ولی عصر مخصوصاً استان ولایتمدار مازندرانمان را مشمول دعای ویژه ی ولیاش قرار بدهد و این نظام را تا زمان ظهور صاحب اصلیش از هر آسیب و گزندی محافظت بفرماید.
غفرالله لنا و لکم والسلام علیکم والرحمه الله وبرکاته