به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد همکاریها، حجت الاسلام حمید نیکزاد، مشاور وزیر و دبیرستاد همکاریها طی سخنانی در هماندیشی عدالت آموزشی در حکمرانی آموزشوپرورش که پیش از این در پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم با حضور دکتر صحرایی وزیر آموزش و پرورش و اساتید، مسئولان و کارشناسان حوزه آموزشی کشور برگزار شد، پیرامون شش زیرنظام سند تحول بنیادین نکاتی را مطرح کرد.
مشروح سخنان حجت الاسلام نیکزاد، مشاور وزیر آموزش وپرورش به این شرح است؛
ابتدا باید رویکرد و نگاه اسلام به بحث تنوعات فرهنگی را بیان کنیم. ما یک نگاه اسلامی و یک نگاه غیراسلامی داریم؛ البته اینکه میگوییم مطلق نیست، نسبیتی هم در وجود آن هست. در نگاه غیراسلامی که حالا به معنای تام و مطلق عرض نمیکنیم؛ اما چیزی که امروزه ما در غرب مشاهده میکنیم، رویکردی که از گذشته تا به امروز دررابطهبا ارتباط و برخورد با رنگینپوستان، سیاهپوستان، سرخپوستان و… موجود بوده است؛ امروز هم شاهد این هستیم که چگونه برخورد میکنند.
رویکرد اسلام را از طریق قرآن خدمت شما عرض میکنم؛ «یا أَیها النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمْ مِنْ ذَکرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ان أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّه أَتْقَاکمْ ان اللَّه عَلِیمٌ خَبِیرٌ» در این آیه شریفه به وضوح ما رویکرد اسلام را دررابطه با تنوعات فرهنگی میبینیم. حالا شاید در اینجا برخی از دوستان بگویند اینجا به بخشی از تنوعات فرهنگی اشاره شده است. ما وقتی تاریخچه این روایت را مورد بررسی قرار میدهیم میبینیم که نسبت به مباحث مختلف این آیه کاربرد دارد.
پس در قرآن و در اسلام اختلاف فرهنگی را یک مبنا و مبادی برای شناخت، رشد، معرفت و فهم بیشتر معرفی میکنند؛ رویکرد اسلام رویکرد ارتقا و تکامل نسبت به اختلافات و تنوعات فرهنگی است. ما جامعهمحوری، خانوادهمحوری و جمعگرایی و در نقطه مقابل آن فردمحوری را داریم. اینجا نظر اسلام مشخص است و اینکه اسلام توجهش بیشتر به کدام است. در جامعه اسلامی که ما زندگی میکنیم، در اینجا، رویکرد اسلام مشخص است که بیشتر به سمت جامعهمحوری و جماعت و خانوادهمحوری است تا فردمحوری. از جهت دیگر که ما نگاه میکنیم، ایمان، تقوا و تعبّد و در نقطه مقابل آزادی و لیبرالیسم اینها به نحوی در بعضی از جاها در مقابل هم قرار میگیرند و ارتباطی هم در بحث تنوعات فرهنگی دارند. نتیجهگیری اول ما این بود که اختلافات فرهنگی میتواند مبدأ و مبنای رشد و تحول و تکامل باشد. از جهت دیگر این است که با این تنوع و اختلافات فرهنگی ما چگونه مواجهه کرده و به آنها بپردازیم. امروزه ما در سطح جامعه خودمان میبینیم که در تنوعات فرهنگی به نسبت گویشها، نگرشها، بینشها و همچنین سرفصلهای دیگری که موجب افتراق میشود، کثرت وجود دارد. برای مثال در کلاس درسی ما تنوعات فرهنگی وجود دارد و اینها از حیث فرهنگی تفاوتهایی با هم دارند و این یک بُعد آن است. در بعد دیگر یکی از دوستان ما در وزارت علوم و در یکی از دانشگاهها کار جالبی را انجام داده بودند که من امروز میخواهم به این بحث بپردازم.
در جامعه ما از ابتدا دررابطه با بحث محتوای آموزشی یا برنامهریزی درسی، با توجه به تنوع فرهنگی که در کشور داریم باید به سمت چندگانه نگاهکردن برویم. البته اصول ثابت است؛ ولی نحوه بیان، ارائه و نحوه شاهد مثالها میتواند متفاوت باشد. این کاری که توسط دوستان انجام شده بود بسیار جالب بود. در این کار نوجوان ایرانی را بهعنوان یک شخصیت مورد تحلیل قرار داده بودند. علایق و سلایق او را دیده بودند که چه چیزی را دوست دارد و چه چیزی را دوست ندارد. از این افراد شناختهشده طرفدار چه کسی است و طرفدار چه کسی نیست. مدل برخورد، پوشش، خوراک او را مورد بررسی قرار داده بودند که به ۹ پرسونا یا ۹ شخصیت رسیده بودند که اینها باهم متفاوت هستند و برای هر کدام از این شخصیتها حالا به نسبت آن جهتگیری که داشت اسم گذاشته بودند؛ اما وقتی روی این افراد دقیق میشدیم به نتایج جالبی میرسیدیم. برخی از این افراد نسبت به خیلی از شخصیتها هیچ شناختی نداشتند. برخی از این نوجوانان اصلا اسم سردار شهید سلیمانی را نشنیده بودند؛ البته در بین این شخصیتها، شخصیتهای ملی و مذهبی سردار سلیمانی و مقاممعظمرهبری بیشترین ضریب نفوذ را داشتهاند و شخصیتهای مختلف هم دیده شده بود مثل خوانندهها، بازیگران -چه داخلی و چه خارجی- و سلبریتیهایی که وجود دارد. اینها تکتک دیده شده بودند.
من از زمانی که روی این مطلب کار کردم، بیشتر به این مساله توجه کردم و دقیق شدم که ما اصلا با بخشی از بدنه ارتباط نداریم؛ منظور از ما آموزشوپرورش است. امروز بهعنوان بخشی از بدنه حاکمیت و جامعه میگویم، این بزرگترین خسران برای ماست. حالا شما این را به معلمان ما تعمیم دهید. بالطبع شاید میزان تنوعات فکری و اعتقادی بین معلمان ما به این وسعت نباشد؛ اما بالاخره اینجا ۹ نگرش بود و آنجا قطعا چهار پنج نوع نگرش هست. آیا برنامهای برای این مساله در وزارت آموزشوپرورش داریم یا نه؟
از زمانی که ما این کار را شروع کردیم، جلسات منظمی با کانون پرورشی فکری گذاشتیم و این پروژه را به کانون وصل کردیم. کانون بهعنوان یک مجموعه وسیع و گسترده از گذشته تاکنون فعالیتهای خوبی انجام داده است البته از سیر زمان جا ماند. در زمان نوجوانی ما کانون بیرقیب بود. ولی امروز کانون رقبای قدرقدرتی پیدا کرده است که شاید اگر بخواهد دوباره مثل قبل عرضاندام کند باید خیلی تحولات اتفاق بیفتد که دوستان ما دارند تلاش میکنند و این حرکت را سرعت میبخشند، به نسبت سیر تنوعات فرهنگی که دارد اتفاق میافتد و مسائلی که دارند با آن دستوپنجه نرم میکنند. یک مساله جدی که در اینجا وجود دارد، علیرغم اینکه تنوعات فرهنگی ما در کشور زیاد است، نحوه گویشها، نگرشها، اعتقادات، افکار نسبت به مسائل مختلف فراوان است و اینها میتواند موجب رشد و تکامل برای انسان شود که به نوبه خود به هرکدام از اینها پرداخته شده است. مباحثی که دوستان کار کردهاند و مباحثی که بنده کار کردم که جای پرداخت دارد.
در بحث شش زیرنظام سند تحول بنیادین، من پیشنهادهایی دارم که میخواهم بیان کنم.
ساخت مدارس متناسب با زیستبوم منطقه که در دستورکار نیست. ما در مجموعه ستاد همکاری حوزه و آموزش و پرورش با دوستانی که معماری اسلامی کار میکنند چند پژوهش تعریف کردیم که بیایند هم به بحث معماری اسلامی و هم به بحث معماریهای منطقه توجه ویژه داشته باشند که این مساله مهمی است و میتواند کمک کند.
من معتقدم در مساله کودک و نوجوان اگر بخواهیم اثرگذاری مداوم اتفاق بیفتد، باید جنبههای بصری را به نسبت جنبههای بیانی و گویشی تقویت کنیم که جنبههای بصری نسبت به این گفتنها بیشتر برای کودک و نوجوان مانایی دارد؛ چون با تکرار آنها بهخودیخود اتفاق میافتد؛ ولی وقتی ما چیزی را میگوییم شاید تکرار به آن حجم و ضریب اتفاق نیفتد.
باید به زیباییشناسی، رنگها و تزیینات در بحث فضا توجه کنیم.
باید به مدیریت مدارس در مناطق توجه شود؛ خصوصا در شهرهایی مثل تهران و در شهرهای دیگر که تنوعات فرهنگی زیادی وجود دارد باید به این مساله توجه شود؛ در آن مناطق افرادی باید بهعنوان مدیر قرار بگیرند که نسبت به آن دانشآموزان مربوط به آن زیستبوم و اینکه با چه گویش، نگرش و با چه دیدگاههایی هستند، شناخت داشته باشند.
تربیت معلم، از نظر من اختصاص واحد درسی با توجه به تنوعات فرهنگی وجود داشته باشد.
ضمناخدمتها در استانها به نسبت مسائل فرهنگی باید متفاوت باشد.
به بحث تفاوت پوششها و گویشها خیلی باید توجه کنیم که از نظر من یک مقدار کوتاهی شده است.
از نظر مالی باید آن درآمدهایی که اتفاق میافتد یا بخشی از آن درآمدها برای همان منطقه و برای همان مدرسه اختصاص داده شود.
در بحث صنایعدستی یک موضوع مهم این است که هنرستانهای ما پویا و فعال نشدهاند. اتفاقا من با چند نفر از افرادی که فعال در عرصه تولید هستند صحبت کردم و گفتم شما که دارید تولید میکنید بیایید هنرستانهایی که داریم و فضا و امکانات لازم را هم دارند، یک مقدار تقویت کنید و کارهایتان را به این مجموعه هنرستانهای ما بسپارید شاید؛ در اوایل آنقدر قوی نباشند، ولی کمکم کار تقویت میشود و برای شما سودآوری بالایی خواهد داشت.
در بحث پژوهش و ارزشیابی باید دررابطه با تقویت گویشها و زبانهای مختلف پژوهشکدههایی ایجاد شود.
در بحث برنامهریزی، باید بهعنوان مهمترین عنصر در راستای آموزش زبان و گویشهای بومی و آموزش آدابورسوم در کتابها برنامهریزی کرد.
وقتی کتابها را میبینیم درست است که به نگرشها و تنوعات فرهنگی میپردازد، ولی از جهتی میپردازد که علقه ایجاد نمیکند. احساس میکنیم فردی که غریبه است این را بیان میکند، نه، باید کسی این مبحث را از درون مطرح کند. به نظر من این مباحث را باید کسی بنویسد که خود در درون تنوع فرهنگی و گویشها و نگرشها باشد، نه اینکه فردی از بیرون این مسائل را ازاینجهت که برای خود او یک باوری ایجاد شده است بیاید و بیان کند، پس خود آنها باید بیان کنند تا بتواند جذابتر و دلنشینتر باشد.