به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد همکاریها،این روزها فضای مجازی آنچنان به جایجای زندگی ما سایه انداخته است که تقریباً هیچکس نمیتواند خودش را از آن دور نگه دارد. بهجز امکانات سایبری مثل شبکههای اجتماعی یا نرمافزارهایی که ممکن است مخاطب خاصی داشته باشند، افراد از هر سن و سالی به سمت استفاده از اینترنت برای انجام کارهای بانکی، خواندن اخبار، جستوجوی سؤالات و... میروند.
دراینبین، نسل نو را نوجوانانی تشکیل میدهند که هیچ تصوری از روزهای بدون اینترنت و فضای مجازی ندارند. نوجوانها از همان سن پایین با این فضا ارتباط برقرار میکنند. ارتباطی که یک سر آن منفعتهای بسیار و یک سر دیگر آن ضررهای بیشماری نشسته است. بههمینخاطر، نه میشود نوجوان را از رفتن به سمت فضای مجازی منع کرد و نه میشود او را در این فضای مجازی پر از تهدید و فرصت رها کرد.
آقای دکتر سعید مدرسی، کارشناس سواد رسانهای در مطلب پیش رو برای نوجوانها به این سؤال پاسخ دادهاند و راهکارهایی برای استفاده مفید از فضای مجازی گفتهاند. آقای مدرسی توصیههایی هم برای اجراشدن خواستههای رهبری در فضای مجازی توسط نوجوانها داشتهاند. این توصیهها برای والدین هم خواندنی است.
نوجوان، شهروند یک فضای دوگانه
در مقایسه با دو دهه پیش، موارد اثرگذار روی تربیت نوجوان تغییرات جدی کرده است. تا دو دهه پیش، خانواده حرف اول را میزد و تعاملات نوجوان بیشتر با خانواده بود. بعدازآن هم محیط آموزشی اثرگذار بود؛ اما از وقتی فضای سایبری و اینترنت رنگ و بوی جدیتری گرفت، زمزمه حضور افراد متفاوت در تربیت به وجود آمد و از حدود ده سال پیش، دیگر این محیط جزئی از زندگی همه ما شد. تولیدات محتوایی رسانهای و دیجیتالی خیلی راحتتر در دسترس قرار گرفت. تقریباً در همه خانهها دسترسی به اینترنت ممکن شد و سطح دسترسی هم کمکم بالاتر رفت؛ یعنی سیستمی به وجود آمد که بهشدت اثرگذار، جذاب و البته سخت مدیریت شونده برای نوجوان بود.
ما بزرگترها دوره دوگانگی را به یاد داریم؛ یعنی دورهای که چیزی به اسم اینترنت وجود نداشت و دورهای که ظهور آن را دیدیم؛ اما امروز با نسلی روبهرو هستیم که اصلاً تصوری از نبود اینترنت و فضای مجازی ندارد و اصلاً در فضای دیجیتالی متولدشده و «شهروند یک فضای دوگانه» است.
اهمیت رشد و تربیت نوجوان
به خاطر فراگیری فضای مجازی در همه ابعاد زندگی ما و البته فواید آن، نمیشود گفت که بچهها نباید از فناوریهای مجازی استفاده کنند. فضای مجازی مثل هر ساخته دیگرِ دستِ بشر، فواید و مضراتی دارد. کسانی که این عرصه را خلق کردهاند لزوماً به اختراع خود نگاه تربیتی و رشدی نداشتهاند. اینها صاحبان صنعت دیجیتال و فضای سایبر بودهاند و چیزی هم که در صنعت مهم است، پول و درآمدزایی است.
والدین که تربیت به عهده آنهاست، باید نسبت نوجوان را با این عالم جدید که فرصت و تهدید دارد مشخص کنند و برای این کار باید کلیدواژههای «رشد» و «تربیت» را همیشه مدنظر داشته باشند.
بنابراین اگر پدر و مادری سؤال بپرسد که آیا بچه من از فضای مجازی استفاده کند یا نه، جواب این است که اگر باعث رشد و تربیت بهتر او میشود، بله. با در نظر داشتن این کلیدواژه میتوانیم تعیین کنیم که فرزند ما از چه رسانهای، چقدر، چه چیزی را و با چه هدفی دریافت کند.
برخورد والدین با فضای مجازی
والدین بهطورمعمول با سه روش با فضای مجازی برخورد میکنند؛ دسته اول کاملاً به این فضا خوشبین هستند. این والدین در سن کم به بچهها استقلال رسانهای میدهند و وسایلی مثل تبلت شخصی، کنسول بازی شخصی و... را برای آنها خریداری میکنند. در پاسخ به چرایی این کار هم میگویند که دیگر دوره دور نگهداشتن بچهها از این فناوریها گذشته است و بچه باید خودش تصمیم بگیرد. ما از این والدین میپرسیم که آیا درباره رانندگی فرزندشان هم همین نظر را دارند؟ یعنی بدون داشتن گواهینامه برایش ماشین میخرند و میگویند در اتوبان رانندگی کن؛ ما نباید تو را محدود کنیم؟!
نگاه بعدی هم که تا حدی منفعلانه است، نگاه تهدیدمحور با ترس از رسانه است. در این نگاه همهچیز دست استکبار جهانی دیده میشود! والدین با این تفکر فرصتهای این عرصه را از فرزند خود میگیرند و بعد از مدتی هم این تفکر و ادبیات دیگر برای نوجوان نخنما میشود و جواب نخواهد داد.
اما در نگاه سوم والدین به توانمندسازی فرزندان خود در استفاده از فرصتهای فضای مجازی اعتقاددارند. این توانمندسازی یک ویژگی ارثی نیست و باید آن را کسب کرد. برای همین در هفت سال اول زندگی، والدین باید «زیست سالم رسانهای» را برای فرزندانشان پایهریزی کنند؛ حتی لازم است که والدین اول خودشان این آموزشها را ببینند.
مزایا و معایب فضای مجازی
ما وقتی میخواهیم به شهری که تابهحال نرفتهایم سفر کنیم، قبل از رفتن درباره آن شهر تحقیق میکنیم؛ مثلاً اگر زبان مردم آنجا را نمیدانیم، این برای ما یک تهدید است؛ چون نمیتوانیم با بقیه ارتباط بگیریم؛ اما آثار دیدنی، مراکز فرهنگی، سوغات خوب و... میتواند از فرصتهای آن شهر باشد. عالم دیجیتال هم نیازمند این «سرزمینشناسی» است.
در زندگی حقیقی، ما انسانهای «مکانمندی» هستیم؛ یعنی اگر بخواهیم جابهجا بشویم حتماً باید در مکان حقیقی سفر کنیم. در مقابل، فضای مجازی بههیچوجه به مکان وابسته نیست. از فرصتهای این «بیمکانی» این است که با کمترین هزینه میتوان از جایی بهجای دیگر رفت؛ مثلاً وقتی سؤالی به ذهن ما میرسد، در عالم مادی مجبور هستیم به کتابخانه برویم یا جواب را از لابهلای کتابها پیدا کنیم. درحالیکه در عالم مجازی با یک جستوجوی ساده در موتورهای جستوجو، در عرض چند ثانیه به جواب سؤال خود میرسیم.
اما این بیمکانی قطعاً برای ما تهدید هم ایجاد خواهد کرد؛ بهعنوانمثال در عالم واقعیت تقریباً کنترل مکان را در دست داریم؛ یعنی وقتی در اتاق خودمان نشستهایم میتوانیم اجازه ندهیم کسی وارد آن بشود؛ اما در فضای مجازی خیلی وقتها میشود بدون اجازه وارد حریم شخصی هرکسی شد؛ مثل وقتیکه یکباره با تصویری نامناسب بعد از باز کردن یک صفحه مجازی روبهرو میشویم. حتی بسیاری از ایمیلهای ناخواسته یا مطالبی که ندانسته در فضای مجازی روی آن کلیک میکنیم، تَله و ویروس هستند و اگر در دام این تلهها بیفتیم، دیگر حتی همینقدر اختیار را روی رفتار مجازی خودمان، نخواهیم داشت.
اعتیاد مجازی
از ویژگیهای دیگر فضای حقیقی، «زمانمند» بودن آن است. ما درگیر شبوروز و ساعتهای آن هستیم؛ درحالیکه فضای مجازی کاملاً «بیزمان» است؛ در ضمن هیچوقت تعطیل نمیشود و هفت روز هفته قابلدسترسی است. این «بیزمانی» باعث میشود بسیاری از کارها مثل کارهای بانکی یا مثلاً سر زدن به کتابخانه در هر ساعتی از شبانهروز ممکن باشد؛ اما این وضعیت قطعاً تهدیداتی هم دارد. میشود آن را به یخچالی تشبیه کرد که داخل آن پر از غذاست و من اگر هرلحظه به آن سر بزنم و هر بار چیزی بخورم، قطعاً بیمار خواهم شد.
یکی از بیماریهایی که ممکن است به آن مبتلا شویم، «اعتیاد به فضای مجازی» است. آدمها به فضای مجازی وابسته میشوند و نظم زندگیشان به هم میریزد. این بیماری یک بیماری شناختهشده و تأییدشده در دنیاست؛ مثلاً من اینترنتم را روشن میکنم و میبینم از یکی از برنامهها برای من پیغامی آمده است. این لحظه احساس میکنم که به من توجه شده است. پس حس خوشایندی به من دست میدهد و هورمون دوپامین، یکی از هورمونهای شعف و لذت در بدن ترشح میشود. طبیعی است که دوست داشته باشم این تجربه خوشایند مجدداً تکرار شود؛ و تکرار این تجربه باعث وابستگی ما به آن برنامه و درنهایت فضای مجازی میشود.
در دنیا مثل دورههای ترک اعتیاد به مواد مخدر، برای ترک اعتیاد به فضای مجازی هم برنامههای خاص در نظر گرفتهشده است. حتی اپلیکیشنهایی وجوددارد که میزان استفاده شما از فضای مجازی را مدیریت میکند.
به کسی اعتماد نکن!
خصوصیت سوم فضای مجازی «ناملموس» بودن آن است؛ برای همین هم به آن «مجازی» میگویند. از تهدیدهای نامحسوسی و ناملموس بودن فضای مجازی این است که بهعنوانمثال وقتی با کسی صحبت میکنیم او میتواند خودش را غیر از چیزی که واقعاً هست معرفی کند و به ما بشناساند. اینجا جایی است که ما میگوییم نمیشود به افراد صرفاً مجازی و دوستانی که صرفاً از این طریق پیدا میکنیم، اعتماد کنیم؛ چون فردی که در حال حاضر برای ما پیام میفرستد، ممکن است با چندین هویت دیگر (منظور چندین حساب کاربری نیست) برای چندین نفر دیگر هم در حال فرستادن پیام و برقراری ارتباط باشد.
اما راحتی جابهجا کردن اطلاعات و گرفتن خدمات، از فرصتهای ناملموسی فضای مجازی است؛ مثلاً وقتی شما از یک تاکسی اینترنتی استفاده میکنید، میتوانید مسیر حرکت خود را با هر شخص دیگری که کنار شما نیست به اشتراک بگذارید و او در لحظه وضعیت شما را در جادهها و خیابانها ببیند.
ردپای دیجیتال
خصوصیت آخر و چهارم فضای مجازی که خیلی هم مهم است، این است که این عالم بهشدت «فراموشنشدنی» است. در دنیای حقیقی، خدا برکتی به ما داده است به اسم فراموشی. اینکه ما میتوانیم از بسیاری از خاطرات خوب و بد زندگیمان گذر کنیم، یکی از نعمتهای خداست که حتی باعث رشد ما میشود.
اصطلاحی هست به اسم «ردپای دیجیتال» که از لحظهای که وارد فضای مجازی میشوید تمام مشخصات شما را در این فضا ضبط خواهد کرد. این مشخصات شامل مواردی مثلاینکه با چه «آیپی» و «نام کاربری» و چه نوع «سیستمی» واردشدهاید میشود تا چه «جستوجو» هایی انجام دادهاید، روی کدام «تمرکز و توقف» کردهاید، چه چیزهایی را «بیشتر» دیدهاید یا «جستوجو» کردهاید و... میشود.
شاید بعضیها بگویند که ما میتوانیم این سوابق را پاککنیم؛ اما باید بگویم که در صورت پاک کردن این اطلاعات، درواقع فقط دسترسی خود شما به آن از بین میرود و با یک عملیات سایبری ساده تمام این اطلاعات قابل بازیابی هستند.
نامه اعمالِ گوگلی!
هرکس در فضای مجازی یک «اکانت» گوگل یا جیمیل داشته باشد، گوگل برایش صفحهای طراحی میکند که خیلیها از آن خبر ندارند. در این صفحه تمام فعالیتهای صاحب اکانت مثل یک «نامه اعمال دیجیتالی» ضبط میشود. اینکه چه سایتی را دیدهایم، چه صدایی را فرستادهایم، چه فیلمی تماشا کردهایم، برای چه کسی ایمیل زدهایم و...؛ حتی به ما میگوید که از چه مکانی با چه وسیلهای اعم از موبایل، تبلت و... به چه سایتی واردشدهایم! حتی این صفحه میزان شارژ دستگاه شما را موقع ورود به صفحات مختلف ضبط و نگهداری میکند! این موضوع شامل تمام موسیقیهایی که با آن دستگاه دانلود کردهایم، تمام برنامههایی که نصبکردهایم و... هم میشود. درواقع در این صفحه «زیست دیجیتالی» صاحب اکانت با تمام جزئیات ثبت میشود.
حالا اگر از گوگل بپرسیم چرا این کار را انجام میدهی، میگوید میخواهم خدمات بهتری به تو ارائه بدهم؛ اما واقعیت این است حتی اگر والدین ما هم بهعنوان امینترین افرادِ زندگی ما، مرتب و در هرلحظه تمام فعالیتهای ما را زیر نظر داشته باشند، ما احساس خطر و ناراحتی خواهیم کرد؛ گوگل که حتی خصوصیت امین و مورد اعتماد بودن را هم ندارد!
البته همین «ناملموس بودن» مزایایی هم برای ما دارد؛ مثلاً حجم زیادی از اطلاعات را بهجای ذخیره در لوح فشرده یا هارد که امکان از بین رفتن هم دارد، میشود در فضای مجازی ذخیره کرد.
ذهن سه خطی
اگر در فضای حقیقی 300 خبر را روی یک کاغذ به ما بدهند و بگویند بخوان، قطعاً خواهیم گفت که این کار شدنی نیست؛ اما در فضای مجازی حتی بدون اینکه بفهمیم، گاهی این حجم از مطلب را با بالا و پایین کردن صفحات مختلف میخوانیم. این کار افراد را به آدمهایی بهشدت «ریزهخوار» تبدیل میکند که دریایی از اطلاعات دارند؛ اما عمق این دریا یک وجب هم نیست. این افراد معتاد به فضای مجازی، اصطلاحاً دارای یک «ذهن سه خطی» میشوند؛ یعنی توان مطالعه بیش از سه خط را بهصورت متمرکز نخواهند داشت.
حواستان به زیست مجازیتان باشد
نوجوانی که اهل کارهای علمی است باید در برابر این آسیب فضای مجازی از خودش محافظت کند؛ چون این آسیب میتواند بهشدت بهره هوشی او را در زمینههای مختلف پایین بیاورد و آیکیویِ او را تحت تأثیر قرار دهد.
دریکی از مراسمهای بازدید از دانشآموزان در آمریکا که توسط رئیسجمهور سابق ایالاتمتحده، باراک اوباما، انجام شد، یکی از دانشآموزان از او پرسید که من میخواهم رئیسجمهور بشوم؛ باید چهکار کنم؟ اولین پاسخ اوباما این بود که «مواظب اطلاعاتت در فضای مجازی باش!»؛ یعنی مواظب باش چه ردپایی از خودت بهجا میگذاری. اگر یک روز رئیسجمهور شدی خیلی راحت میتوانند از اطلاعات نامناسب تو علیهات استفاده کنند.
این سوءاستفاده، زیاد هم کار عجیبی نیست و توسط افراد خیلی خاصی هم انجام نمیشود. این روزها جوانان زیادی هستند که چون مهارتهایی دارند، راحت میتوانند حساب کاربری هرکسی در فضای مجازی را هک کنند.
فیلترینگ بله یا خیر؟
من از کسانی که با فیلترینگ مخالف هستند یک سؤال میپرسم: در یک روز بارانی، با خودتان چتر یا لباس گرم به همراه میآورید یا نه؟ حالا اگر کسی به شما بگوید که این چهکار مسخرهای است؛ آدم باید مرد باشد و با لباس نازک و بدون چتر، زیر باران برود و سرما هم نخورد! خب هیچکس این را قبول نخواهد کرد. حتی ما برای ویروسهایی که در لپ تاپمان هستند، این حرف را نمیزنیم که لپتاپ من باید قوی باشد و از ویروسها آسیب نبیند!
جدای از فیلترینگ حاکمیتی، هرکس باید برای خودش هم یک فیلترینگ داشته باشد. این فیلتر با توجه به ارزشهای حاکم بر ذهن هر فرد میتواند او را از آسیب دور کند؛ اما از آنطرف حاکمیت هم در قبال مردم برای خودش وظایفی قائل است.
حتی اگر بگوییم که این فیلترینگ حاکمیتی بهطور صددرصد جوابگو نیست و خیلیها آن را دور میزنند، بازهم این وظیفه حاکمیت را درباره این موضوع از بین نمیبرد. یک جامعه فرهیخته جامعهای است که از حاکمیت خود، از بین بردن فضایی که ممکن است جلوی رشد و پیشرفت اخلاقی و مادی او را بگیرد، مطالبه میکند. جوانی که رشد شخصیتش برایش مهم است، باید به اینکه چرا در فضای مجازی امنیت بصری ندارد معترض باشد. چرا برای او پیامکهای نامتعارف میآید؟ چرا حاکمیت به فکر من نیست؟ همانطور که دانشآموزان ما درباره رشد علمی از دولت و حکومت توقعاتی دارند، درباره رشد و زیست فناورانه خود هم باید این مطالبه را داشته باشند.
پاسپورت دیجیتال
در دنیا از سابقه آموزش فضای مجازی بهصورت حرفهای به نوجوان و خانوادهها دو دهه میگذرد. سابقه اولیه آموزش سواد رسانهای در دنیا مربوط به هشتاد سال پیش یعنی سال 1930 است. گزارشهایی از آن زمان هست که روی تفکر انتقادی کودکان انگلیسی در مدارس این کشور کار میشده است.
در مواردی دیدهشده که برای نوجوان «پاسپورت دیجیتال» صادر میشود؛ یعنی اینترنت مانند یک کشور در نظر گرفته میشود که نوجوان باید برای ورود به آن مجوز داشته باشد. نوجوانها برای گرفتن این پاسپورت دورههای آموزش زیست فضای مجازی را میگذرانند و نرمافزارهای کنترلی والدین هم روی سیستم مورداستفاده آنها نصب میشود. در کنار همه اینها این پاسپورت مشروط است و در صورت سر زدن خطا از نوجوان، مجوز آن باطل میشود.
فیلترینگ فقط مخصوص ایران نیست!
اینطور نیست که بحث فیلترینگ فقط مخصوص ایران باشد؛ مثلاً در ایالاتمتحده وقتی بخواهید برای منزل خود اینترنت بگیرید، از شما اطلاعات افراد خانواده را میپرسند و پهنای باند را متناسب با سن و تحصیلات و مصرف، به شما میدهند.
رفتار بزرگان فنّاوری هم در این زمینه جالب است. «بیل گیتس» رئیس شرکت بزرگ مایکروسافت است و فرد بهشدت ثروتمندی است؛ اما او دریکی از مصاحبههای خودش میگوید که بچههای من تا سن 14 سالگی هیچ سیستم شخصی اعم از موبایل و تبلت ندارند! افراد خانواده در مکانهای خاصی از خانه مثل سر میز شام نمیتوانند از موبایلشان استفاده کنند. از یکساعتی به بعد هم بچهها نمیتوانند از فضای رسانهای استفاده کنند. این هم نوعی فیلترینگ زمانی و سنی و مکانی است.
«استیو جابز» خالق صفحات لمسی بر روی دستگاهها و صاحب شرکت بزرگ «اپل» بود. او هم که فرد بسیار ثروتمندی بود دریکی از مصاحبههای خودش میگوید که فرزندان من «آیپد» و «آیفون»، تولیدات شرکت خودش را ندارند! استدلال او این بود که من میدانم تأثیر این وسایل بر روی نسل جوان چیست و نمیخواهم این اتفاق برای فرزندانم بیفتد.
حتی اپلیکیشنها وقتی متعلق به کشوری خاص با اهداف خاص در فضای مجازی هستند، هر چیزی را که با خودشان همسو نباشد فیلتر میکنند؛ مثل صفحه نظامیان ایران که چند وقت پیش از اینستاگرام حذف شد!
خودکنترلی در فضای مجازی
خودکنترلی در فضای مجازی دو بخش است؛ اگر اعتیاد به فضای مجازی وجود داشته باشد، میشود از اپلیکیشنها و برنامههای خاص برای کنترل خودمان استفاده کنیم. طبق یکی از آخرین تحقیقات در این حوزه از بزرگترین مشکلات نوجوان و جوان در این دوره، کنترل زمان خود در فضای مجازی و نحوه استفاده از آن است.
اما خودکنترلی در مباحث اخلاقی، لزوماً ربطی به محتوای فضای مجازی ندارد. «تقوا و پرهیزکاری» قابل آموزش نیست؛ بلکه یک عملیات درونی و کسب کردنی است و بخش زیادی از آن به گرایشهای ما برمیگردد. گرایش هم به یک سری از اعمال ما در فضای واقعی برمیگردد. کسی که اهل نماز اول وقت، اهل ارتباط قلبی با اهلبیت و اهل دعا و مناجات و معنویت و... است، گرایشی به پاکی در او وجود دارد که نسبت به برخی محتواهای خواسته یا ناخواسته در فضای سایبر، احساس بیگانگی میکند و به آن ورود نمیکند.
ازآنطرف، آگاهی دادن هم به این خودکنترلی کمک میکند؛ مثلاینکه به جوان بگوییم که تو هر کاری در فضای مجازی انجام بدهی برای همیشه ثبت و ضبط خواهد شد. اگر به این یقین نرسیدی که خدا و ملائک اعمال تو را ثبت و ضبط میکنند، بدان که گوگل این کار را برای تو انجام میدهد!
خدای فضای مجازی با فضای حقیقی یکی است. همان خدای «علیم» و «بصیر» در فضای مجازی هم ما را میبیند. اگر به این موضوع یقین داشته باشیم، خودکنترلی در فضای مجازی بسیار افزایش پیدا خواهد کرد.
حیاط خلوت مجازی ممنوع!
جوانی اگر میخواهد به خودکنترلی برسد، نباید در برابر خانواده برای خود یک «حیاطخلوت مجازی» درست کند. جوانی که روی گوشیاش رمز میگذارد و خانواده آن را بلد نیستند، به تعبیر روایتهای ما برای خودش حیاطخلوتی درست کرده است که سومین نفر آن شیطان است!
اصطلاح «تقوای مجازی» میگوید همانطور که در فضای واقعی چشم و گوش و دست ما نیاز به مراقبت دارد، در فضای مجازی هم «زیست مجازی» ما نیاز به مراقبت دارد. جوانِ مؤمن در فضای حقیقی، رعایت محرم و نامحرم را میکند؛ اما لازم است بداند که همین رعایتها باید در فضای مجازی هم وجود داشته باشد.
فضای مجازی و مبارزه با دشمن
اخیراً رهبری در صحبتهایشان فرمودند: «فضای مجازی میتواند ابزاری باشد برای زدن توی دهن دشمنان»(1) همه نکاتی که تابهحال باهم مرور کردیم، شامل «زدن در دهان دشمن» میشود. رها شدن در فضای مجازی به صورتی که توانمندی ما را در زمینههای علمی، رفاهی و عملی بکاهد، آیا مورد تأیید دشمن نیست؟ قطعاً هست. یکی از مواقعی که میشود در دهان دشمن زد این است که اجازه ندهیم این عرصه در هر زمینهای باعث ضعف ما بشود.
ما در فضای حقیقی هم بهعنوان فرزند، خواهر، برادر، محصل و... وظایفی داریم که باید برای انجام آنها وقت در نظر بگیریم. اینها اولویتهای اول هستند و وقت باقیمانده را میشود صرف فضای مجازی کرد. گاهی به بعضی نوجوانان یک احساس وظیفه کاریکاتوری دست میدهد که دیگر به هیچکدام از اولویتهای اولشان رسیدگی نمیکنند؛ بعضی میخواهند به منویات رهبری عمل کنند اما در عمل به افرادی ضعیف ازنظر معنوی، علمی و حتی جسمی و روانی تبدیل میشوند.
-----------------
1)بیانات رهبرانقلاب؛ 1397/10/19
منبع ، سایت نوجوان پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری