پایگاه اطلاع رسانی ستاد همکاریها متن یادداشت این محقق و پژوهشگر حوزه علمیه را منتشر می کند.
دهم آذر ۱۳۱۶ یکی از پرچم داران و نماد نوین دمکراسی اسلامی توسط عوامل حکومت ضد اندیشه ورزی رضاشاه، به سبک فجیعی به شهادت می رسد، آثار اجتماعی این شهادت و نخبه کشی و دیگر شهدای روحانیت و هم چنین سینه چاکان این مکتب، در لابلای دست نوشته های انتقادی و اعتراضی اندیشمندان ایران وجهان تبدیل به متون و کتبی گردید که در عصر حاضر صاحب نظران سیاسی را به دو گفتمان مقابل هم آرایش داده است ، گروهی بنا بر سبک زندگی خود بر این باور شدند که دین باید از سیاست جدا باشد و در مقابل آنان، جمعی بر این اندیشه ایستادگی و مقاومت نمودند که مذهب تجزیه ساحت پاک دین از برنامه اداره اجتماع در اوج شکوفایی برای مانایی خود بلا شک نیاز به نخبه کشی دارد، این بدان سبب است که دگر اندیشان تجزیه طلب برای نقاط ضعف فکری و ضایع ساز ملی خویش، نیاز ذلیلانه به مسیر و مسیل فرافکنی را دارند، از آن بالاتر و برتر اینکه دستاورد دگران را تحت عنوان حق و حقوق ویژه حاکم، به خود و خواهان خویشتن اختصاص بدهند. پس از 8 دهه از شهادت مرد دمکراسی ایران عزیز می تواینم به این حدیث اندیشه علمی را ابراز بداریم (حب الوطن من الایمان) چرا که بعد از 8 دهه تجربه و تضارب آرائ از قوت و غنای این بیان حکیمانه اجازه داریم که به وضعیت سندی آن هم اعتماد و اعتباری پزوهشی بدهیم، از نظریه شیخ بهایی مبنی بر اینکه وطن مقصود و منظور در این روایت سرای آخرت بوده، به عنوان منبع تحقیق استفاده بنماییم، و با دسترسی جدیدی ادعا کنیم که عدم حب به وطن جاودانه و محبت بی پشتوانه به سرزمین ناپایدار با آسیب ها و آفاتی از قبیل نخبه آزاری و نخبه گریزی و نخبه پرانی ملازم می گردد. این تخریب های دشمن پسند بر کمتر کسی پوشیده و پنهان است که امروز انقلاب اسلامی مبدل به سرزمین و سرایی نخبه ساز و نخبه پرور شده است، حال قضاوت را به اهل انصاف وا می نهیم که کدامین گفتمان بر نمی تابد و نمی خواهد ثمرات شجره طبیه انقلاب اسلامی در ایران سرا و سایه داشته باشند، آیا می توان از آسیب و انحراف تجزیه دین از دنیا و دین از زندگی و دین از وطن و در نهایت تفکیک دین از انسانیت به سادگی و ساده لوحانه عبور کرد، بهانه هایی که مقام استادی و آزادی را در وطن برای اهل علم و نخبگان نجیب به عمله و اکره و پایه مزدوری دانش در کشورهای بیگانه نزول و سقوط می دهد چشم پوشید، این فاجعه جنایت بار را ولیده گفتمان تفکیک دین و دیانت از زندگی و سیاست ندانست و بی خردانه گفتمان شهید مدرس و هم وصفان هم رزمان او را متهم و مجرم معرفی کرد، در صورتیکه در سالگرد این بزرگ اندیش دمکراسی بر عام و خاص شفافیت وغایت اندیشه تجزیه طلبان مشهود و ملموس است، بهترین شاهد بر این باور شهادت نخبگان شاخص، هسته ایی ایران اسلامی است، پس کدام گفتمان قادر می گردد مانند این حافظان دو سرای دنیا و آخرت را تربیت نموده و در اندیشه متحد و منسجم وطن ظاهر و باطن برای جهان بشریت حماسه های نجات بیافریند و این جنایات وطن گریزی که از بی عاطفگی به وطن درون سبب می گردد برخی از وطن گریزان از کشور خویش محروم گردیده و پیوسته در میان آبهای خشمگین و خشکیهای بی رحم و جنگل های مخوف و مناطق مرزی به ظاهر متمدن جان بسپارند یا به بردگی زینت شده گرفتار شوند.
این بدان سبب است هر وقت از حب وطن مادری غافل شدیم از هر دو سرای بی سر و سامان گشتیم. با توجه به اینکه روز شهادت حضرت آیت الله مدرس از سوی مجلس شورای اسلامی روز مجلس نامگذاری شده است، بر هر نماینده محترم خون شهید مدرس و هم سلوکشان در روز یوم الجزاء حجت است که تفکیک مجلس از دین و دیانت تمامی وکلای مجلس را در امر نخبه کشی و هدر دادن خون شهدا دخیل و تسلیم خواهد کرد، به همین منظور معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (رحمه الله علیه) در مورد اهمیت و وظایف مجلس میفرمایند: "مجلس شورای اسلامی، مجلس مشورت است. مجلسی که باید متفکرین مسائلی را که مایحتاج ملت و کشور است در میان بگذارند، با هم مشورت و مباحثه کنند. شما آقایان وکیل مردم هستید و باید آنچه دلخواه ملت هست و آنچه دلخواه اسلام است آنجا مطرح بشود و همه چیزش اسلامی باشد. بر فرض من با شما خدای نخواسته یک حساب خوردهای دارم نباید در مجلس به این حسابها رسیدگی شود، بلکه مجلس مرکز همه قدرتها و قانونها است و این مجلس است که همه را هدایت میکند و باید هدایت کند. پس شأن مجلس باید حفظ شود." در بیان حکیمانه امام راحل کاملا مشهود است که در نظریه تفکیک و تجزیه دین از سیاست، این ملت است که می باید برای صاحب قدرت و ثروت زیست کنند، و بر این مبنا و پایه ریزی مقام و موقعیت مشورت و مشارکت برای بر پایی دمکراسی اسلامی کالبدی می گردد برای استبداد و استکبار رانده شده از کشور که مع الاسف شاهد آثار تلخ آن در جریاناتی مانند، نخبه پرانی و برجام سرایی و شرطی نمودن اقتصاد و الگوی اهریمنی بیگانه را در اذهان و افکار جوانان آرایش دادن، و از همه مهمتر سبک زندگی بیگانه زدگی را به انواع و اقسام دروغ و فریب تمدن معرفی کردن، و ملت را از دستاورد های جهان شمول و فرهنگ اصیل خود به احساس حقارت کشانیدن، تا آنجا که دشمنان از محصول نا مرغوب تفکیک دین از سیاست به خود جسورانه اذن و اجازه می دهند که مردم نجبیب و غیور کشورمان را در مقابل هم قرار داده و با نظریه تجزیه طلبان به منافع خودشان بدون هزینه دسترسی ایجاد نموده، و دست اندازی کنند.