ستاد همکاریها / اين روزها بحث شادماني و نشاط حقيقي با خودفراموشي به سبك غرب اشتباه گرفته مي شود، در نظام شادماني غربي انسان براي فرار از واقعيت ها و درد و رنج فراق از بايد هاي زندگي به موسيقي و اشعاري تخدير كننده پناه مي برد، زيرا نظام بردگي اقتصاد سرمايه داري ايشان را اين چنين آماده سازي مي كند.
تفاوت نشاط از نگاه اسلام و غرب این است که در دين مبين اسلام، نشاط بايد ازدرون به برون انسان سرچشمه بگيرد و داوم آن پايان ناپذير باشد، اما درفرهنگ غرب این مهم بر عکس است واوصاف نظام آموزشي دنيا پرستي، شادي و نشاط انسانها را به عمردنیایی و جسماني بشر نموده است.
مثلا در نظام امروز فرانسه مي توان به اين مهم پي برد با آن همه شادی های متنوع چرا شهروندان این کشور به کشته شدن و نابینا گردیدن روی آورده اند؟ جواب آن است که نظام سرمايه داري فقط نشاط جسماني و فریب باطنی را براي افزايش سود و سرمايه خود وجدان نموده است، در صورتي كه در دين مبين اسلام نشاط بايد از درون به برون انسان سرچشمه بگيرد و داوم آن پايان ناپذير باشد، با توجه به منابع غني شادماني پايدار و روح نواز در زندگاني اهل البيت عليهم السلام، لازم است جهت آشنایی مدیران فرهنگی کشور به بخشي از نشاط آفريني در زندگي امام حسن مجتبي عليه السلام بپردازيم.
امام مجتبي عليه السلام براي درك شادماني در اسلام سه موضوع را مورد تاکید قرار داده اند.
*درك شادماني دروني و حقيقي
*تشويق و تأييد در تقسيم شادماني
*زمینه استمرار نشاط و شادي در جامعه
"ابن کثیر از علمای اهل سنت در البدایة و النهایة روایت کرده امام (ع) غلام سیاهی را دید که گرده نانی پیش خود نهاده و خودش لقمه ای از آن می خورد و لقمه دیگری را به سگی که آنجا بود می دهد، امام (ع) که آن منظره را دید به او فرمود: انگیزه تو در این کار چیست؟
پاسخ داد: ‹انی استحیی منه ان آکل و لا اطعمه› من از او شرم دارم که خودم بخورم و به او نخورانم!
امام (ع) فرمود؛همین جا بمان تا من بیایم! سپس نزد صاحب غلام رفت و او را با آن باغی که در آن زندگی می کرد از وی خریداری کرد، آنگاه غلام را آزاد کرد و باغ را نیز به او بخشید!
*سه درس شادی آفرین از سیره امام مجتبی علیه السلام
در روايت مذكور امام عليه السلام در سه بخش نشاط حقيقي را به مسلمانان آموزش داده اند
*با حفظ آبروي سائل او را شاد نمود
* برای شاد نمودن ديگران بدون منت تلاش کنیم
*ره آورد نشاط دینی، ماندگار و ابدي خواهد بود
ابراهیم بیهقی، یکی از دانشمندان اهل سنت، در کتاب المحاسن و المساوی روایت کرده مردی نزد امام حسن (ع) آمده و اظهار نیاز کرد، امام (ع) فرمود: ‹اذهب فاکتب حاجتک فی رقعة و ارفعها الینا نقضیها لک› حاجت خود را در نامه ای بنویس و برای ما بفرست،حاجتت را برمی آوریم! آن مرد رفت و حاجت خود را در نامه ای نوشت برای امام (ع) ارسال داشت، حضرت دو برابر آنچه را خواسته بود به او عنایت فرمود.
شخصی که در آنجا نشسته بود عرض کرد: ‹ما کان اعظم برکة الرقعة علیه یابن رسول الله!› چه پر برکت بود این نامه برای این مرد ای پسر رسول خدا! امام (ع) فرمود؛ برکت او زیادتر بود که ما را شایسته این کار خیر و بذل و بخشش قرار داد، مگر نمی دانی بخشش و خیر واقعی، آن است که بدون درخواست باشد، اما آنچه را پس از درخواست و مسئلت بدهی آن را در برابر آبرویش پرداخته ای!)
*سه رکن نشاط از نگاه امام حسن علیه السلام
در اين روايت امام حسن عليه السلام نشاط را دارا ی سه ركن دانسته اند.
*نشاط را معنوي ترجمه نموده اند
*مرز نشاط حقيقي و مجازي را با جبران برتر آن آموزشي كرده اند
* آيات قرآن را ميزان و معيار شادماني حقيقي معرفي فرمودند.
*در هم تنيدگي ادب و نشاط در انسان کامل
زمخشری در کتاب ربیع الابرار از انس بن مالک روایت کرده که گوید: من در خدمت حسن بن علی (ع) بودم ،کنیزکی امد و شاخه گلی را به آن حضرت هدیه کرد.
حسن بن علی علیه السلام گفت؛ ‹‹انت حرة لوجه الله» تو در راه خدا آزادی! من که آن ماجرا را دیدم به آن حضرت عرض کردم؛ کنیزکی شاخه گل بی ارزشی به شما هدیه کرد و تو او را آزاد کردی؟ در پاسخ فرمود: ‹‹هکذا ادبنا الله تعالی اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها و کان احسن منها اعتاقها›› اینگونه خدای تعالی ما را ادب کرده که فرمود؛ وقتی تحیه ای به شما دادند، تحیتی بهتر دهید و بهتر از آن آزادی اوست.
*نشاط آفرینی حسنین علیهما السلام
در کتاب خصال شیخ صدوق (ره) روایت شده مردی نزد عثمان بن عفان رفت و از او که بر درب مسجد نشسته بود درخواست بخششی کرد، عثمان دستور داد پنج درهم به او بدهند آن مرد گفت؛ این مقدار دردی را از من دوا نمی کند، پس مرا به شخصی راهنمایی کن که حاجتم را برآورده سازد! عثمان به گوشه ای از مسجد که امام حسن و امام حسین (ع) و عبد الله بن جعفر در آنجا نشسته بودند، اشاره کرده گفت: ‹‹دونک هؤلاء الفتیة›› ! نزد این جوانمردان برو! آن مرد نیز متوجه آنها شده و حاجت خود را به ایشان عرضه داشت! حسنین (ع) به آن مرد رو کرده گفتند: سؤال جز در یکی از سه چیز جایز نیست: خونی فاجعه آمیز، یا بدهکاری دردآور و جانسوز، یا فقری که انسان را خاکستر نشین کند، اکنون بگو: تو در کدامیک از این سه مورد سؤال می کنی؟ پاسخ داد: در یکی از همین سه مورد است! در اینجا امام حسن (ع) دستور داده پنجاه دینار به او بدهند، و امام حسین (ع) چهل و نه دینار و عبد الله بن جعفر چهل و هشت دینار! آن مرد پولها را گرفت و از نزد ایشان رفت و عبورش به عثمان افتاد، عثمان از او پرسید؛ چه کردی؟ و آن مرد داستان خود و کرم و بزرگواری حسنین (ع) و عبد الله بن جعفر را برای او بازگو کرد و عثمان که دچار شگفتی شده بود گفت: ‹‹من لک بمثل هوءلاء الفتیة؟ ! اولئک فطموا العلم فطما، و حازوا الخیر و الحکمة›› (چه کسی همانند این جوانمردان است، اینان از پستان علم و دانش شیر خورده و خیر و حکمت را نزد خود گرد آورده اند).
*حجت الاسلام حسین درودی معاون امور استانهای ستاد همکاریها