یکی از برترین و بالاترین های انقلاب اسلامی جهل زدایی از توانمندی های دین مبین اسلام در تربیت انسانهای تمام ساحتی در سنین قبل از بلوغ و یا بعد از آن بوده است؛ جهت اثبات این مدعی و اعتماد آفرینی لابد از آنیم که به وصیت نامه شهید 13 ساله علی رضا محمودی پارسا بپردازیم که بیش از 60 مورد استغفار را از خداوند منان طلب کرده است که این استغفارها جهت جبران مافات و ترک فعل ها و نیز احیای زیرساخت های گام دوم انقلاب بر بسیاری از مدیران و مسئولان کشور واجب و لازم است تا به خوبی در یابند که در بیانیه گام دوم انقلاب، امام خامنه ای حفظه الله فرموده اند:" انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی شده است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.؛."
رابطه تقوای فردی با تمدن سازی
شهید محمودی پارسا در سن قبل از بلوغ با نور باطنی یا همان فطرت خداداد که در جبهه های حق علیه باطل شکوفا شده است؛ به همه افرادی که قصد خدمت در نظام اسلامی را دارند درس های شگفت آوری را داده که اگر گوش و هوش بیداری باشد، نقشه راه خود سازی مسئولان خواهد شد. در این وصیت نامه درس آموز، دانش آموز سیزده ساله با فهرستی در عرصه های خود سازی و جامعه پردازی و تمدن سازی برخورد می کنیم که بر شمردن این موضوعات راهکار آفرین؛ برای همه نخبگان در محیطهای آموزشی و پژوهشی خیره کننده است .
پایگاه اطلاع رسانی ستاد همکاریها وصیت نامه این شهید تمدن ساز را با بهرگیری از ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین منتشر می کند
ساحت اعتقادی:
بار خدايا از كارهائي كه كردهام به تو پناه مي برم از جمله:
1ـ از اينكه حسد كردم.
2ـ از اينكه مرگ را فراموش كردم .
3ـ از اينكه امامم را نشناختم و محبت او را در دل نداشتم و به گفتة پيغمبر (صلی الله علیه و آله) هركسي بميرد و امام خويش را نشناسد مانند كسي است كه در جاهليت مرده است.
4ـ از اينكه لحظهاي به ابدي بودن دنيا و تجملاتش فكر كردم .
5ـ از اينكه زبانم گفت: بفرمائيد ولي دلم نگفت: بفرمائيد .
6ـ از اينكه ايمانم به بندهات بيشتر از ايمانم به تو بود.
7ـ از اينكه رسوا شدن در دنيا برايم دشوارتر از رسوائيهاي آخرت بود .
8ـ از اينكه شكر نعمت را بجا نياوردم ودلم ميخواست كاش زيباتر وغنيتر بودم .
9 ـ از اينكه از تو نااميد شدم و فكر كردم مشكلم را نمي تواني حل كني( ان الله علي كل شيئي قدير) در حاليكه يأس از رحمت تو خود گناهي بزرگ است .
10- از اينكه به جاي اينكه اميدوار شوم، نااميد شدم .
11ـ از اينكه براي هر كاري با همه مشورت كردم جز تو .
12ـ از اينكه « خدا ميبيند » را در همه كارهايم دخالت ندادم .
13ـ از اينكه روزهخواري كردم .
*ساحت عبادی:
1ـ از اينكه شب به هر نماز شب بيدار نشدم .
2ـ از اينكه حق والدينم را ادا نكردم .
3ـ از اينكه شب با ياد تو بخواب بروم، بلكه به فكر اين بودم كه فردا چه كنم. ( في سبيل الله)
4ـ از اينكه نماز را بيمعني خواندم و حواسم جاي ديگر بود در نتيجه دچار شك در نماز شدم .
ساحت اخلاقی:
1ـ از اينكه عفت زبانم را به لغات بيهوده آلودم .
2ـ از اينكه به كسي دروغ گفتم كه آنجا حق اين بوده است كه راست بگويم .
3ـ از اينكه منتظر بودم تا ديگران به من سلام كنند .
4ـ از اينكه همواره خشم بر عقلم ( فرو بردن خشم) غلبه داشت .
5ـ از اينكه چشمم گاه به ناپاكي آلوده شد
6ـ از اينكه بر خود چيزي را پسنديدم و بر بنده ات نپسنديدم .
7- از اينكه منتظر تعريف و تمجيد ديگران بودم غافل از اينكه تو بهتر از ديگران مينويسي و با حافظهتري .
8ـ از اينكه حق محبت ديگران را ادا نكردم .
9ـ از اينكه پولي بخشيدم و دلم خواست از من تشكر كنند .
10ـ از اينكه خلاف وعدهاي كه داده بودم عمل كردم يا زير قولم زدم .
11ـ از اينكه مبالغه در حرف زدن كردم وچيزي را بزرگتر از آنچه بود نشان دادم .
12ـ از اينكه كسي با من حرف ميزد و من بياعتنا بودم .
13- از اينكه كاري را براي عزيز كردن خود كردم .
14ـ از اينكه وقتي خود از انجام كاري يا خوردن چيزي خودداري ميكردم ديگري را هم از آن محروم مينمودم.
ساحت علمی و فنآوری:
1ـ از اينكه حرف حق، شنيدنش برايم مشكل بود و منطقي نبودم .
2ـ از اينكه در نظريهام شك نكردم تعمق نكردم و فكر كردم هر چه مي گويم صحيح است .
3ـ از اينكه هر قراري بايد ميرفتم دير رفتم يا اصلاً نرفتم .
4ـ از اينكه از گفتن مطالب غير لازم خودداري نكردم و پرحرفي كردم .
5ـ از اينكه براي فخر فروختن ياد گرفتم .
6- از اينكه سخن گفتنم بدون اينكه فكر كنم كه چه ميگويم .
7ـ از اينكه چيزي را كه بدرستي آن اطمينان نداشته گفته بعد متوجه شدم كه اشتباه گفتهام .
ساحت هنری و زیبا شناختی:
1ـ از اينكه زيبائي قلمم را به رخ كسي كشيدم .
2ـ از اينكه ديگران را به كسي خنداندم غافل از آنكه خود خندهدارتر از همه هستم .
3 ـ از اينكه بيدليل خنديدم و كمتر سعي كردم جدي باشم و يا هر كسي را مسخره كردم.
4ـ از اينكه قاه قاه خنديدم و سختي آخرت را فراموش كردم .
ساحت اقتصادی و حرفه ایی
1ـ از اينكه درسطح پائينترين افراد جامعه زندگي نكردم .
ساحت سیاسی و اجتماعی
1ـ از اينكه تظاهر به مطلبي كردم كه اصلاً نمي دانستم .
2ـ از اينكه در غذا خوردن به ياد فقيران نبودم .
3ـ از اينكه براي دوستم آرزوي كفر كردم كه ايمانم نمايانتر شود .
4ـ از اينكه ديگري را وادار كردم كه به بزرگي من اعتراف كند و از بزرگي تو بازماند .
5ـ از اينكه در مقابل متكبرها، متكبرترين و در مقابل اشخاص متواضع، متواضعتر نبودم .
6ـ از اينكه نشان دادم كارهاي هستم خدا كند كه پُست و مقام پَستمان نكند .
7ـ از اينكه سعي داشتم كار بدم را در حضور جمعي توجيه كنم با آنكه ميدانستم غلط است .
8ـ از اينكه در سخن گفتم و راه رفتن اداي ديگران را در آوردم .
9ـ از اينكه غيبت دوستم را كردند ومن از ته قلب خوشحال شدم .
10ـ از اينكه جائي كه بايد امر به معروف و نهياز منكر كنم نكردم .
11ـ از اينكه كاري كه بايد في سبيل الله ميكردم نفع شخصي مصلحت يا رضايت ديگران را نيز در نظر داشتم .
12 ـ از اينكه در اثر غرور آزادي عمل و آزادي فكر را از ديگران سلب كردم .
13ـ از اينكه به جاي پيروي از عقل از نفس پيروي كردم .
14ـ از اينكه تعهد كردم مواظب اعمالم باشم ولي نشدم .
15ـ از اينكه به امانتي خيانت كردم .
16ـ از اينكه كسي صدايم زد اما من خودم را از روي ترس و يا جهل يا حسد و يا ... به نشنيدن زدم .
ساحت زیستی و بدنی:
1ـ از اينكه در راهت سستي و تنبلي كردم .
2ـ از اينكه شكمم سير بود و ياد گرسنگان نبودم
3ـ از اينكه رعايت بهداشت جمعي را نكردم ( حمام ، مسواك، ناخن، غذا و.....) .
و در آخر شعارهائي را تكرار ميكنم كه : خدايا! خدايا! تا انقلاب مهدي «عج» خميني(ره) را نگهدار از عمر ما بكاه و برعمر او بيفزا. آمين يارب العالمين