برحسن اتفاق ایام گرامی داشت هفته معلم با ماه مبارک رمضان به عنوان بزرگترین و با فضیلت ترین دانشگاه انسان سازی تقارن یافته است،بر این اساس پایگاه اطلاع رسانی ستاد همکاریها، تا گرامی داشت مقام منیع معلم ،سلسله درسهایی کوتاه و گزیده از محضر معلم شهید علامه مرتضی مطهری منتشرمی کند.
*فلسفه روزه ماه رمضان از منظر قرآن
قرآن در باب روزه مى گويد:يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ( بقره/ 183 )
اى مردم باايمان،براى شما روزه فرض شده است همچنان كه براى پيشينيان شما فرض شده بود،
چرا؟ قرآن فلسفه را هم ذكر مى كند:لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ:براى اينكه در شما روح تقوا و ملكه تقوا پيدا بشود. ملكه تقوا يعنى چه؟ يعنى تسلط بر نفس. تسلط بر نفس همان است كه امام صادق فرمود: ربوبيت (الْعُبُوديّةُ جوهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبيَّة)
پس اگر ماه رمضانى را گذرانديم، شبهاى احيايى را گذرانديم، روزه هاى متوالى را گذرانديم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس كرديم كه بر شهوات خودمان بيش از پيش از ماه رمضان مسلّط هستيم، بر عصبانيت خودمان از سابق بيشتر مسلّط هستيم، بر چشم خودمان بيشتر مسلّط هستيم، بر زبان خودمان بيشتر مسلّط هستيم، بر اعضا و جوارح خودمان بيشتر مسلّط هستيم و بالاخره بر نفس خودمان بيشتر مسلّط هستيم و مى توانيم جلو نفس امّاره را بگيريم، اين علامت قبولى روزه ماست.
*علامت قبول نشدن روزه!
اما اگر ماه رمضانى گذشت و تمام شد و حظّ ما از ماه رمضان- آنطور كه پيغمبر اكرم فرمود كه بعضى از مردم حظّشان از روزه فقط گرسنگى و تشنگى است- فقط اين بوده كه يك ماه يك گرسنگي هايى و يك تشنگي هايى كشيديم (اغلب هم از بس كه سحر و افطار مى خوريم تشنه و گرسنه هم نمى شويم ولى لااقل بدحال مى شويم)، يك بدحالى پيدا كرديم و در نتيجه اين بدحالى قدرت ما بر كار كردن كمتر شد و بعد آمديم روزه را متهم كرديم كه روزه هم شد كار در دنيا؟! (آن كه محصل و دانشجوست گفت من در تمام اين ماه رمضان قدرت درس خواندنم كم شد و آن كه اهل كار ديگرى است گفت قدرت فلان كار من كم شد، پس روزه بد چيزى است)،
*کمترین معیار قبولی روزه
در صورتى كه اگر انسان در ماه رمضان روزه گير واقعى باشد، اگر واقعاً به خودش گرسنگى بدهد و همينطور كه گفته شده است سه وعده غذا را تبديل به دو وعده كند، يعنى قبلًا يك صبحانه و يك ناهار و يك شام مى خورد، حالا ديگر ناهار نداشته باشد، افطارش فقط به اندازه يك صبحانه مختصر باشد، بعد هم سحر نه خيلى زياد بر معده تحميل كند بلكه يك غذاى متعارف بخورد، بعد احساس مى كند كه هم نيروى بدنى اش بر كار افزايش پيدا كرده است و هم نيروى روحى اش بر كار خير و براى تسلط بر نفس. اين حد اقل عبادت است.
منبع؛مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آزادى معنوى)، ج23، ص: 474-473- با ویرایش جزئی -