ستاد همکاریها / در صفحه 9 سند تحول فصل دوم ،" بیانیه ارزشها" در بندچهارم ،فرآیند تعلیم و تربیت در ساحت های شش گانه را متذکر شده است که ساحت ششم را چنین آورده است (ساحت تربیت علمی و فنآورانه منطبق بر نظام و معیار اسلامی)
*سه نظزیه درباب مقام منیع تربیت انسان
برخی صاحب نظران بر این یافته اصرار نموده اند که مقام منیع تربیت انسان است که علم و فن از او زاده می شود و گروه دوم نظر داده اند ،علم به نوبه خود وهم چنین فن می تواند تربیت ساز باشد، اما نظر سومی را شاهد هستیم بر اینکه تربیت علم نیست بلکه هنردرون ذاتی افراد است و در قالب علت و معلول عقلی محصور نمی گردد و به دلیل متغیرات آن فراتر ازعلم و ثابتات آن است و از گستردگی ویژه ایی برخودار است که جهت فلش آن به سمت وسوی بی نهایت در حرکت می باشد، به همین سبب هر چه بیشتر نور خداوند در قلب هنرمند بتابد به همان میزان گسترش می بیند، تا آنجاکه از فرشتگان هم می تواند برتر نشانده شود.
این نظر بر آن است که سفیران پروردگار عالمیان، تربیت الهی خود را برای بشر در ساحت های شش گانه به نمایش عینی و ذهنی می گذارند تا انسان از مقصود خلقت خویش خام و خلل پذیر نگردد.
*چرا در سند تحول، تربیت مقدم بر فنآورانه است
حال با توجه به نظرات فوق به این مهم می رسیم چرا در سند تحول، تربیت را مقدم بر فنآورانه می دانند.آیا دراین دگردیسی انقلاب نظام تعلیم و تربیت ،جهان امروز پس ازحضور ویروس کرونا و شرح وظائفی که برای او بسته بندی گردیده، آیا نمی یابیم که تربیت لباس نوین بر اندام خود نموده و چشمان اقتصاد و فرهنگ اجتماع و دیگر بخش های جامعه بشری را بر خود ثابت نموده و در حال دوران و گردش دادن است.
برای پاسخ به این سوال باید به مبانی نظری ساحت اعتقادی – عبادی – اخلاقی در قرآن کریم پرداخت، به سبب آنکه اگر انسان از نظر عقیدتی در وجود روحانی خود دو قلب را درک کند ، در دو عرصه همیشه به صورت مشهود و مخفی در تسخیر مخلوقات واقع می گردد، چراکه تربیت حقیقی و تمام ساحتی که میان درون و برون انسان و جهان خلقت ارتباطی توحیدی و منظوم بتواند بر پا کند این قدرت بی شک در اختیار کسی است که خود نیاز به رب نداشته باشد و آن خداوند متعال عالم هستی است.
با این مقدمه می توان گفت؛ آنچه بشر تحت عنوان تربیت از خود به نمایش می گذارد بیشتر به تسخیر شباهت دارد تا تربیت چرا که از نتیجه پایانی آن در صفحه نمایش پایان ناپذیر یا همان هدایت تکوینی برایش مقدور نیست تا گزارش اطمینان بخشی بدهد و دلش آرامش یابد.
انسان از قوانین حاکم بر جهان خلقت در داشتن اختیار و انتخاب دیگر واجد اختیار نیست همچنانکه در آزادی، آزاد نیست بلکه گریزی از آزادی برای او میسور نمی باشد پس او موجوداتی را به استخدام خود در می آورد، همچنانکه اعضای بدن ایشان در تسخیر او واقع می شوند نه درتربیت، زیرا برای آنان ژست رب بودن نمی تواند داشته باشد، چون می یابد که از او دستور تمام ساحتی نمی گیرند به همین دلیل اگر در جهت مقابل آنها واقع گردد آنها را یا از دست می دهد یا با فساد تدریجی مواجه می شود.
انسان با گذر از موقعیت جمادی به نباتی و حیوانی و سپس مقام انسانی با همراهی جهان خلقت برای تسخیر قوانین در آسمانهای بالای سر و زمین زیر پا او نصرت می گردد تا میان مرحله قبلی و مرتبه آتی وفاصله میان آندو تنها نماند و با انتخاب درست از سوی خالق هستی از تسخیر مخلوقات عالم در امان باشد تا سقوط تدریج را تجربه نکند.
*راه برون رفت ازجهل علمی و جهالت عملی
انسان برای گذار یا صیرورت از موقعیتی به موقعیت دیگر بی شک نیاز به قدرت فرشتگان مدبر جهان هستی دارد تا از جهل علمی و جهالت عملی و هم چنین پیچ های حکمیانه درنظم عالم هستی به سوی مراحل حیات طیبه و تقرب الی الله نیل کند، چرا که تمام هستی از کهکشانهای فوق محاسبه بشری تا کوچکترین موجودات پیرامونی انسانها از یک مدیریت نظم پذیری واحد تبعیت نموده و در خدمت بشر قرار می گیرند.
در نتیجه اگر انسان میخواهد ابزار سایر مخلوقات نگردد ،بلکه از آنها با الهام ملائکه ابزار سازی کند، قطعا نیاز دارد اشتراکات خودش را با ملائکه بیشتر کند و الا در جبر ابزاری شدن به اختیار خودش در فرآیند مدت دار گرفتار می آید که قادر نیست برای آینده خود انتخابی داشته باشد زیرا "الامتناع بالاختیار لا ینافی الاختیار" به همین جهت در حال حاضر مشاهده می کنیم تمام اندیشه های بشر به واسطه عدم حمایت فرشتگان الهی در سیاه چال زیاده خواهی نفس و نیز وسوسه شیطان، به گونه ایی رقم خورده که علم و فنون ابراز هلاکتش گردیده و برای آن هیچ برون رفتی ندارد، مگر اینکه از دو خدایی به یکتا پرستی چرخش کند و به همین سبب نظر آنانی که تربیت را بر فن در سند تحول مقدم می دارند قرآن مدار و ملائکه محورمی باشد.
حسین درودی