به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دبیرخانه ستاد همکاری ها حجت الاسلام درودی معاون امور استانهای دبیرخانه ستاد همکاری ها با شاره به مباني اساسي تربيت در سند تحول بنيادين، به دیدگاه ها و سیره تحصیلی تربیتی شهید بهشتی پرداخت و گفت؛وقتی به زندگی سراسر نور و برکت این شخصیت والا مقام نگاه می کنیم،خواهیم دید به مراتب قابل درکی از حیات طیبه رسیده است تا جایی که شخصیت ممتاز جهان اسلام حضرت امام خمینی ره که هیچ گاه نظر و حرفی را بدون حکمت بر زبان جاری نمی نمود ، در وصف شهید بهشتی می فرماید ؛ "بهشتی یک ملت بود"
*شهید بهشتی و سند تحول بینادین
وی با بیان اینکه از بهترین و تحسین برانگیزترین دوران عمر شیهد بهشتی، تحصیل و سپس تحقیق و تدریس است گفت ، شهید بهشتی راه رسیدن به سعادت را به درستی درک کرده بود،بر این اساس از مدرسه جدا نشد وضمن آنکه دبیرستان دین و دانش را در قم بنیان نهاد با فراگیری ،زبان انگلیسی ،نگاه بین المللی خود را با راه اندازی ،مسجدی در هامبورگ با حمایت آیت الله العظمی بروجردی ره آغازنمود و منشا خدمات فرهنگی دینی و آموزشی شگرفی در راه تبیین آموزه های اسلام ناب در قلب اروپا شد.
معاون امور استانهای دبیرخانه ستاد همکاریها با بیان اینکه شهید بهشتی هیچ گاه از آموزش و پرورش جدا نشد گفت؛او به درستی راه زمینه سازی برای رسیدن به حیات طیبه را تشخیص داده بود و بر این اساس پس از بازگشت از آلمان در آموزش و پرورش مشغول به کار شد و سپس به عنوان کارشناس ارشد در کتابهای علوم دینی در سازمان تدوین کتابهای درسی ایران اشتغال داشت و به همراه شهید باهنر به گردآوری کتابهای درسی مدارس پرداخت.
*ساحت های 6 گانه تربیت سند تحول بنیادین
سخنران این نشست با بیان اینکه چرا حضرت امام خمینی شهید بهشتی را به یک ملت توصیف کردند، افزود؛او جلو تر از زمان بود و ساحت های تربیت را در نهاد خود بارور کرده بود،وقتی نهادیک فرد دارای ویژگی های خدا باورشد ،صاحب ساحت هایی می شود که 40 سال بعد از شهادت او بهترین کارشناسان تعلیم وتربیت آن را به عنوان سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش تدوین می کنند .
*ساحت اعتقادی و اخلاقی
حجت الاسلا درودی باذکر خاطره ای از پاک سرشت بودن شهید بهشتی گفت ؛به او گفتند حالا که «مرگ بر شاه» همهگیر شده؛ شعار جدید بدیم: «شاه زنازاده است، خمینی آزاده است»، آشفته شده بود، گفت: رضاخان ازدواج کرده، این شعار حرام است. از پلکان حرام که نمیشود به بام سعادت حلال رسید، به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به مأموریت میروی ساک خود را به همراهت میدهی، این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی.» قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات...
*ساحت سیاسی و اجتماعی
امرار معاش او از طریق تدریس انگلیسی در دبیرستان ها، بود ، میگفت؛ این طوری استقلالم بیشتره، نواقص حوزه را بهتر میفهمم و با شجاعت بیشتری میتوانم نقد کنم.
*ساحت اقتصادی و حرفه ای
از بهشتی پرسید: آیا روحانی هم میتواند شورای شهر برود گفت: روحانی همه جا میتواند برود به شرط این که علم آن را داشته باشد زیرا روحانی بودن صرف به فرد صلاحیت ورود به هر کاری را نمیدهد.
* ساحت هنری و زیبا شناختی
به جمع رو کرد و گفت: قدرت اجرایی و مدیریتی رجوی به درد نخستوزیری میخورد،حیف که التقاط و نفاق دارد، اگر نداشت مناسب بود،در بدترین حالت،انگشت میگذاشت روی نکات مثبت.
*ساحت اعتقادی عبادی
با جدیت میگفت: «بهشتی سنی است ! “اشهد ان علیا ولی الله” را نمیگوید.» گفته بود شب بیا پشت سرش نماز بخوان تا بفهمی اشتباه میکنی، به بهشتی هم سپرده بود اگرفلانی آمد این جمله رو بلند بگو، اذان و اقامه را گفت، ولی خبری از این جمله نشد، به بهشتی اعتراض کرد که هر شب میگفتی، حالا امشب چرا؟ گفت: «اگه امشب میگفتم به خاطر اون آقا بود ، من که همه وجودم محبت علی(علیه السلام) است، چرا باید برای یک نفر بگویم؟»
*ساحت زیستی و بدنی
همه جمع شده بودند برای جلسه، شهید باهنر دنبال آیت الله بهشتی آمد و گفت ؛ همه منتظر شماهستند، بهشتی عذر خواسته و گفته بود، جمعه متعلق به خانواده است، قرار است برویم گردش، اخم باهنر را که دید گفت: بچهها منتظرند، سلام برسونید، بگید فردا در خدمتم.