پایگاه اطلاع رسانی دبیر خانه ستاد همکاری ها به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه ،برگزيده اى از بیانات گهر بار پیامبر گرامی اسلام پیرامون جایگاه رفیع بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، قبل از خلقت آن حضرت منتشر می کند .
تاجدار فردوس
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: آنگاه كه خداوند آدم و حوا را آفريد، آنان در بهشت به خود باليدند. آدم به حوا گفت: خداوند خلقى زيباتر از ما نيافريده است.
خدا به جبرئيل وحى نمود: دو بنده ام (آدم و حوّا) را به فردوس اعلى ببر. وقتى وارد فردوس شدند، به دخترى بر روى تختى ازتختهاى بهشت نظر كردند كه تاجى از نور بر سر و دو گوشواره از نور در گوش داشت، و بهشت از نور چهره اش روشن بود.
آدم گفت: حبيبم جبرئيل، اين دختر كه بهشت از زيبائى چهره اش روشن شده كيست؟! جبرئيل گفت: اين فاطمه دختر محمد پيامبر از فرزندان توست كه در آخرالزمان است. آدم گفت: اين تاجى كه بر سر دارد چيست؟ جبرئيل گفت: شوهرش على بن ابى طالب است. آدم پرسيد: اين دو گوشواره كه در گوش دارد چيست؟ جبرئيل گفت: دو فرزندش حسن و حسين است. آدم گفت: حبيبم جبرئيل، آيا آنان پيش از من خلق شده اند؟ جبرئيل گفت: آنان در علم پوشيده ى خدا موجود بودند، چهار هزار سال قبل از آنكه تو آفريده شوى. [ كشف الغمه: ج 1 ص 456 از كتاب الآل ابن خالويه از پيامبر صلى الله عليه و آله.]
سبب آفرينش
پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: خداوند تبارك و تعالى چنين فرمود: اى احمد، اگر تو نبودى افلاك را نمى آفريدم، و اگر على نبود تو را نمى آفريدم، و اگر فاطمه نبود هيچيك از شما را نمى آفريدم. [ جنه العاصمه: ص 49 از كتاب كشف اللئالى ابن عرندس از پيامبر صلى الله عليه و آله.]
معلّم تقديس
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند عزوجل من و على و فاطمه و حسن و حسين را از يك نور آفريد، و بعد اين نور را فشرد و شيعيان ما از آن بوجود آمدند. بعد ما تسبيح گفتيم و آنان نيز تسبيح گفتند، و ما تقديس كرديم و آنان نيز تقديس كردند، و ما تهليل گفتيم و آنان نيز تهليل گفتند، و ما تمجيد كرديم و آنان نيز تمجيد كردند، و ما خدا را به وحدانيت ياد كرديم و آنان نيز توحيد خدا گفتند.
سپس خداوند آسمانها و زمين و ملائكه را آفريد. ملائكه صد سال درنگ نمودند در حاليكه نه تسبيح و نه تقديس مى دانستند. آنگاه كه ما تسبيح كرديم و شيعيان ما تسبيح كردند فرشتگان نيز تسبيح كردند، و همينطور بقيه ى ذكرها را از ما تقليد كردند.
ما موحّد بويم آنگاه كه موحّدى نبود. پس همانطور كه خداوند ما و شيعيان ما را اختصاص داده سزاوار است بر خدا كه ما را و شيعيان ما را به اعلى علييّن پيش ببرد. خداوند ما و شيعيان ما را قبل از آنكه اچسام باشيم برگزيده است. خدا ما را خوانده و ما او را اجابت كرده ايم، و خدا ما و شيعيان ما را آمرزيد قبل از آن كه ما از خدا طلب آمرزش كنيم. [ الموسوعه الكبرى عن فاطمه الزهراء عليهاالسلام: ج 1 المطاف الثانى ح 24، از كشف الغمه والمحتضر و جامع الاخبار.]
منصوره ى آسمان
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: نور فاطمه قبل از خلقت زمين و آسمان آفريده شده است. بعضى از مردم عرض كردند: يا نبى الله، پس او انسيه نيست؟ فرمود: فاطمه حوراء انسيه است.
گفتند: يا نبى الله، چگونه او حوراء انسيه است؟ فرمود: خداوند عزوجل او را قبل از خلقت آدم از نور خود آفريد آنگاه كه ارواح بودند. وقتى خداوند عزوجل آدم را آفريد، نور او بر آدم عرضه شد.
گفتند: يا نبى الله، فاطمه كجا بود؟ فرمود: زير ساق عرش در حقّه اى بود. گفتند: يا نبى الله، طعام او چه بود؟ فرمود: تسبيح و تقديس و تهليل و تحميد. و قتى خداوند عزوجل آدم را آفريد، و مرا از صلب او خارج كرد، و خواست فاطمه را از صلب من خارج كند، او را در بهشت در سيبى قرار داد، و جبرئيل آن سيب را براى من آورد و گفت: السلام عليك و رحمه الله و بركاته يا محمد. گفتم: و عليك السلام و رحمه الله. حبيبم جبرئيل گفت: يا محمد، پروردگارت سلام مى رساند. گفتم: سلام از اوست و به سوى او باز مى گردد. گفت: يا محمد، اين سيبى است از بهشت كه خداوند عزوجل به تو اهدا كرده است. آن را گرفتم و به سينه ام چسبانيدم. گفت: يا محمد، خداى عزوجل مى فرمايد: آن را ميل كن.
من آن را شكافتم، و نور تابانى ديدم و ترسيدم. گفت: يا محمد، چرا نمى خورى؟ بخور و نترس كه اين نور منصوره در آسمان و فاطمه در زمين است. گفتم: حبيبم جبرئيل، براى چه در آسمان منصوره و در زمين فاطمه است؟ گفت: در زمين فاطمه نامگذارى شده براى آنكه شيعيانش از آتش جهنم جدا شده و دشمنانش از محبت او جدا شده اند. و در آسمان منصوره است بخاطر قول خداوند عزوجل كه: «آن روز مؤمنان به نصر و يارى خداوند خوشحال مى شوند كه هركس را بخواهد يارى مى كند»، يعنى نصر و يارى فاطمه براى دوستانش. [الموسوعه الكبرى عن فاطمه الزهراء عليهاالسلام: ج 1 المطاف الاول ح 13 از معانى الاخبار و تفسير برهان و نزهه الابرار و تراجم اعلام النساء والدمعه الساكبه.]
قنديل عرش
سلمان فارسى مى گويد: خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد نشسته بودم. عباس بن عبدالمطلب وارد شد و سلام كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله جواب سلام داد و خوش آمد گفت. عباس عرض كرد: يا رسول الله، چرا خداوند على بن ابى طالب عليه السلام را بر اهل بيت برترى داده با اينكه اصل ما يكى است؟ حضرت فرمود: عمو جان به تو خبر مى دهم.
هنگامى كه خداوند من و على را آفريد، آسمان و زمين و بهشت و دوزخ و لوح و قلم نبود. آنگاه كه خداوند ابتداى خلقت مرا اراده كرد كلمه اى گفت كه آن كلمه نور شد. بعد كلمه ى ديگرى گفت و آن كلمه روح شد و بين نور و روح ممزوج شد و آن دو به اعتدال رسيدند. بعد خداوند من و على را از آن دو آفريد.
سپس از نور من نور عرش را جدا كرد و من برتر از عرش هستم. سپس از نور على نور آسمانها را جدا كرد و على برتر از آسمانها است. سپس از نور حسن نور خورشيد را و از نور حسين نور ماه را جدا كرد، و حسن و حسين برتر از خورشيد و ماه هستند. فرشتگان خداى تعالى را تسبيح مى كردند و در تسبيحشان مى گفتند: «سبوح قدوس! از نورهائى كه در پيشگاه خداوند چقدر گرامى هستند»! و قتى خداوند تعالى خواست فرشتگان را امتحان كند ابرى از ظلمت بر آنان فرستاد كه فرشتگان اول آن را از آخرش و آخر آن را از اولش تشخيص نمى دادند. فرشتگان به خدا عرض كردند: خداى ما و سيد ما، از روزى كه ما را آفريدى مثل اين تاريكى نديديم. به حق اين انوار از تو درخواست مى كنيم اين ظلمت را از ما بردارى. خداوند عزوجل فرمود: قسم به عزت و جلالم اين كار را خواهم كرد.
آنگاه نور فاطمه زهرا عليهاالسلام را مانند قنديل آفريد، و از گوشه ى عرش آويخت. با آن نور آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه نورانى شد و براى همين فاطمه عليهاالسلام به زهرا نامگذارى شد.
فرشتگان خدا را تسبيح و تقديس مى كردند. خدا فرمود: قسم به عزت و جلالم، ثواب تسبيح و تقديس شما را تا روز قيامت براى دوستان اين بانو و پدرش و همسرش و فرزندانش قرار مى دهم.
سلمان مى گويد: عباس از خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله بيرون آمد و على بن ابى طالب عليه السلام را ديد و او را به سينه چسبانيد و ميان ديدگانش را بوسيد و گفت: پدرم فداى عترت مصطفى، اهل بيتى كه چقدر در پيشگاه خداوند تعالى گرامى هستند. [ بحار الانوار: ج 43 ص 17 ح 16 از ارشاد القلوب.]
نور ولايت
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هنگامى كه خداى عزوجل بهشت را آفريد، آن را از نور عرش آفريد. سپس از آن نور گرفت و ثلث آن نور به من و ثلث آن به فاطمه و ثلث آن به على و اهلبيتش رسيد. به هر كس از اين نور رسيد بر ولايت آل احمد هدايت شد، و به هر كس نرسيد از ولايت آل محمد صلى الله عليه و آله گمراه شد. [ الموسوعه الكبرى عن فاطمه الزهرا عليهاالسلام: ج 1 المطاف الثالث ح 11 از خصال و روضه الواعظين و مناقب ابن شهر آشوب.]