به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد همکاریها، رضوان حکیمزاده، دانشیار دانشکده روانشناسی و علومتربیتی دانشگاه تهران در گفتوگویی درباره ضرورت حضور کودکان در مراسم عزاداری سیدالشهدا(ع) گفت: دهه محرم و عاشورا یک مدرسه تربیتی کامل است و با توجه به اینکه حماسه عاشورا برای همه ردههای سنی، قهرمانان و الگوهای خاص خود را دارد و از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله میتوانند الگوهای خودشان را از قهرمانان حماسه عاشورا، زنان، مردان، نوجوانان و کودکان پیدا کنند. بنابراین حضور کودکان در مراسم عزاداری به عنوان فرصت تربیتی میتواند در سه بعد فردی، اجتماعی و معنوی باعث رشد آنها شود.
وی افزود: رشد فردی مجالی است برای اینکه کودکان با الگوها و قهرمانانی مواجه شوند که از طریق مشارکت در مراسم و از نزدیک با آنها آشنا میشوند و این مسئله تأثیر تربیتی خوبی نیز داشته و آنها را به تفکر وامیدارد. از جهت رشد اجتماعی نیز مشارکت در جمعهایی که حول محور یک ارزش، عقیده و آرمان گردهم میآیند، باعث ایجاد تعلق و هویتسازی میشود.
جزئیات کربلا برای کودکان ضرورتی ندارد
حکیمزاده ادامه داد: کودکان با مشارکت جمعی، مسئولیتپذیری را یاد میگیرند و همدلی را تجربه میکنند، به ویژه اگر برای آنها نقشهایی تعریف شود. یعنی در مراسم عزاداری، هیئتها و دستهجات به صورت هدفمند نقشهایی را برای کودکان تعریف کنند و کودکان صرفاً تماشاچی نباشند، این مسئله به احساس تعلق جمعی آنها کمک میکند و از جهت رشد معنوی هم در مدرسه تربیتی عاشورا که تجلی آن در این مراسم است، کودکان با الگوهای کاملی آشنا میشوند؛ روحیه ایثار و شهادت را یاد میگیرند و ارزشهای انسانی را تجربه میکنند و در جریان زندگی الگوهای حماسه عاشورا قرار میگیرند و این امر از هر جهت میتواند سرمشق خوبی برای کودکان باشد.
این کارشناس تعلیم و تربیت در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه کودکان نمیتوانند استدلالهای پیچیده را در ذهنشان تحلیل کنند، بنابراین از چه طریقی میتوان فلسفه عاشورا و قیام امام حسین(ع) را به آنها منتقل کرد و تا چه حد مجاز به بیان واقعه کربلا هستیم، بیان کرد: همانطور که همه بزرگان ما تأکید داشتند، ابعاد حماسه عاشورا بیش از آنکه ابعاد احساسی و هیجانی داشته باشد، بحث تفکر و رشد معنوی آن مطرح است که باید مورد توجه قرار گیرد. همچنین آشنا شدن با زندگی ائمه به ویژه امام حسین(ع)، حضرت قاسم(ع)، حضرت علیاکبر و ... الگوهای ارزشمندی هستند که کودکان میتوانند از آنها درسآموزی داشته و سرمشق خود قرار دهند. تأکید بر اینکه آنها در زندگی روزمره خود چگونه بودند، چگونه تعامل میکردند، محبتها، تعامل مهربانانه و همراه با عطوفتی که داشتند، مؤثر است. نه فقط برای کودکان بلکه برای بزرگسالان هم حائز اهمیت است.
وی ادامه داد: باید به این مسئله توجه کنیم که از نظر تربیتی بیان جزئیات حوادثی که بر اهل بیت(ع) و اصحاب گرامی امام حسین(ع) رفته است و بیان خشونتهای اعمال شده بر آن بزرگواران برای کودکان ضرورتی ندارد و اصلاً مناسب نیست، بنابراین جنبههایی از فداکاری، مقدم داشتن دیگران بر خود، تعامل مهربانانه، جلوههای دوستی، صداقت، وفاداری و جنبههای ارزشی دیگری که در مدرسه عاشورا فراوان است، بسیار اثرگذار خواهد بود؛ چراکه کودکان فطرت بسیار پاکی دارند و به این امور گرایش پیدا میکنند.
سؤالهای کودکان را چگونه پاسخ دهیم
حکیمزاده درباره اینکه بچهها را از چه سنی میتوان در معرض مفاهیم کربلا قرار داد، گفت: قطعاً جنبههایی که باعث رشد معنوی و اجتماعی، احساس تعلق و هویتسازی میشود، حائز اهمیت است، بنابراین ایحاد تعلق نسبت به عناصر اصلی هویت اسلامی میتواند در هر سنی برای کودکان مؤثر باشد؛ بنابراین سن و سال خاصی وجود ندارد و لازم نیست برای کودکان توضیحات پیچیدهای دهیم. همینقدر که کودک در دسته عزاداری شرکت میکند و همراه دیگران عزاداری و مشارکت میکند، باعث رشد معنوی آنها میشود و لزومی ندارد که ما بخواهیم موارد و مسائل پیچیدهای را برای آنها شرح دهیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به چگونگی پاسخگویی به سؤالهای کودکان درباره واقعه کربلا بیان کرد: در دو دهه اخیر آموزش فلسفه برای کودکان در دنیا بسیار مورد توجه قرار گرفته است و کودکان هر چقدر هم کوچک باشند، اگر فرصتهای خوبی را برای اندیشیدن آنها فراهم کنیم، قطعاً این فرصت برای رشد تفکر آنها مؤثر خواهد بود. مشارکت کودکان در پاسخدهی به اینگونه سؤالات اهمیت دارد و اگر آنها را درگیر سؤال کنیم و با سؤال و جواب آنها را هدایت کنیم، بهترین روش است. البته ممکن است خانوادهها و بزرگترها آگاهی کافی درباره موضوع مورد سؤال نداشته باشند، بنابراین باید از دادن اطلاعات غلط و نامربوط جداً خودداری کنند و بهتر است در این زمینه از افراد مطلع کمک بگیرند.
وی ادامه داد: در بسیاری از موارد مورد سؤال نظیر اینکه چرا حضرت عباس(ع) آب نخورد و یا صحنههای دیگری از این دست، میتوان دلیل آن را فداکاری و مقدم داشتن دیگران بر خود عنوان کرد که یک ارزش محسوب میشود. بنابراین در مسائل پیچیده کودکان را به سؤال گرفت و در جریان پرسش و پاسخها او را به اندیشیدن وادار کرد و یا از کسانی که اهل اندیشه هستند کمک گرفت.
مهدها نباید صرفاً کودکان را نگهداری کنند
حکیمزاده درباره اینکه برخی معتقدند کودکان را نباید وارد این مباحث کرد، چون مباحث حزنانگیز و ناراحتکنندهای است و باعث افسردگی آنها میشود، گفت: زندگی عادی و طبیعی این طور نیست که در سراسر زندگی فقط با مسائل خوشایند و خوشحالکننده مواجه باشند، این کودکان برای دنیایی آماده میشوند که قطعاً همیشه خبرهای خوش نخواهند شنید و همواره در معرض اتفاقات خوشایند نخواهند بود و اگر کودکان را گلخانهای باربیاوریم و تصور کنیم که آنها نباید در معرض شنیدن این مسائل قرار بگیرند، باید بدانیم که زندگی سختیها و مشکلاتی دارد.
وی در ادامه افزود: اینکه کودکان را در معرض خشونت قرار ندهیم، خشونت علیه آنها اعمال نکنیم و یا از مشاهده محتوایی که حاوی خشونت است، خودداری کنیم، کاملاً درست است. اما این طور نیست که کودکان باید فکر کنند، دنیا جایی است که همه چیز سر جای خودش قرار دارد و هیچ موضوع ناراحتکنندهای نیست و همه چیز خوشایند است. اگر کودکان در بزرگسالی با مسائل ناراحتکننده مواجه شوند، ممکن است در آن زمان درک درستی نداشته باشند؛ چرا که در یک زندگی طبیعی همانطور که بچهها با شادیها مواجه میشوند، طبیعی است که با ناراحتیها هم مواجه شوند و نباید آنها را ایزوله بارآورد. کودکان در روند زندگی متوجه خواهند شد که چه اموری درست یا غلط است. در کارتونها و قصهها نیز قهرمانانی هستند که ممکن است کارهای خوب یا بد انجام دهند.
این دانشیار دانشکده روانشناسی و علومتربیتی دانشگاه تهران درباره مهدکودکهای هیئت نیز گفت: نمونه مشابه آن را در شبهای قدر در دانشگاه تهران دیدهام که در ایستگاههایی که برپا شده بود، برنامههای خوبی با رویکرد تربیتی دینی و متناسب با سن آنها داشتند. اگر مهدهای هیئت، برنامههای هدفمند برای کودکان داشته باشد و افرادی این مسئولیت را برعهده بگیرند که برنامههای تربیتی در اولویتشان باشد، برای آنها مؤثر خواهد بود. چون کودکان از با هم بودنها یاد میگیرند؛ بنابراین، این مهدها نباید صرفاً کودکان را نگهداری کنند، بلکه باید برنامههای هدفمندی را برای آنها داشته باشند.