به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد همکاریها، نشست اسناد بالادستی و دیدگاههای تربیتی به همت کمیسیون تعلیم و تربیت اسلامی هفتمین کنگره بینالمللی علوم انسانی اسلامی و با همکاری گروه علوم تربیتی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، برگزار شد.
بر اساس این گزارش: در این نشست شاهد حضور و ارائه بحث توسط اساتیدی همچون حسن ملکی، حجتالاسلام و المسلمین محمدجواد زارعان، حجتالاسلام و المسلمین سید احمد رهنمایی، حجتالاسلام و المسلمین سید محمدصادق موسوی نسب، حجتالاسلام و المسلمین مرتضی حدادی پیشه و حجتالاسلام و المسلمین حجتالله عباسی بودیم.
در ابتدای این نشست، آقای حسن مالکی مسئول کمیسیون تعلیم و تربیت اسلامی با اشاره به موضوع برنامه درسی تحولی در اسناد بالادستی، اظهار کرد: برنامههای درسی به عنوان طرح تربیت و یادگیری نیازمند الزاماتی هستند.
وی تربیت نوآورانه تربیت در اسناد بالادستی را مدنظر قرار داد و افزود: در برنامههای درسی به عنوان حوزه معرفت نقشه تربیت و یادگیری، نظریههای متعددی وجود دارد.
مسئول کمیسیون تعلیم و تربیت اسلامی با بیان اینکه تفاوت در نظریهها بدلیل تفاوت در مبناها و ریشهها است، مطرح کرد: در مبنای فلسفه تربیتی اسلامی به دنبال ایجاد یک گفتمان متفاوت هستیم.
وی با اشاره به اینکه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیز بر اساس فلسفه تربیتی اسلام است، عنوان کرد: در اندیشه اسلامی تحول در مغزها و قلبها رقم خواهد خورد.
مالکی با بیان اینکه سند تحول بنیادین نیز در همین راستا بوده است، خاطرنشان کرد: متاسفانه به دلایل مختلف 13 سال است که این سند عملیاتی نشده است.
وی با اشاره به اینکه در این مسیر به تجارت بشری احترام خواهیم گذاشت اما اولویت با نظریه تربیتی اسلامی است، تصریح کرد: این مبانی باید در نظامات آموزشی ارائه شود.
سخنران این نشست افزود: برنامههای درسی به عنوان طرحهای تربیت و یادگیری باید چند بعدی باشد و به تمام ابعاد شخصیتی افراد توجه کند.
وی با بیان اینکه تعلیم و تربیت همه جانبه به معنای ارائه طرح و نظر در برنامههای درسی مختلف با دو نگاه کلان و خرد است، یادآور شد: برنامه کلان یک دوره 12ساله است که طی آن باید دانش آموز برای فارغ التحصیلی رشد کرده باشد.
مالکی ادامه داد: در هر یک از برنامههای درسی در حالت خرد به صورت جزعی ساحتهای مختلف ارایه میشود.
وی با اشاره به اینکه سازماندهی ساحتهای تعلیم و تربیت در برنامههای درسی کلان و خرد انجام میشود، بیان کرد: استقرار ساحتها نیازمند ظرافت برنامه ریزی هستند.
سخنران این نشست با بیان اینکه الگوی برنامه درسی فطرتگرایی توحیدی در تمام ابعاد میتواند در این عرصه موفق باشد، ابراز کرد: سند تحول بنیادین یک سند مبنایی است که بیاعتنایی به آن، بیاعتنایی به سراط تمدنی است.
وی در پایان تاکید کرد: امروز اجرا نشدن این سند یک کاستی است که باید هرچه سریعتر رفع شود.
در ادامه این نشست حجتالاسلام و المسلمین محمدجواد زارعان موضوع آینده تربیت اسلامی ایران در گرو تحول در رویکردهای حوزوی را مدنظر قرارداد و افزود: دوره آموزشی و نظام آموزشی باید موجب رشد دانش آموزان باشد.
وی با اشاره به اینکه ارزشمندترین اصل، انقلاب اسلامی است، اظهار کرد: اگر سند تحول به خوبی اجرایی شود شاهد شکوفایی میوههای انقلای اسلامی خواهیم بود.
همچنین حجتالاسلام و المسلمین سید احمد رهنمایی در حوزه چشمانداز سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از رؤیا تا واقعیت، اظهار کرد: برای تحقق و اجرایی شدن اسن سند باید افرادی که دغدغه تربیت اسلامی دارند وارد میدان شوند.
در ادامه نیز حجتالاسلام و المسلمین مرتضی حدادی پیشه با اشاره به تحول در آموزش و پرورش از اسناد بالادستی تا مدارس تحولخواه، مطرح کرد: متاسفانه الگوی مدیریت برای آموزش و پرورش نداریم.
وی با بیان اینکه اگرچه در مواردی مدارس غیرانتفاعی موفق هستند ولی مردمی نیستند، عنوان کرد: مدارس تحولخواه ظرفیتی هستند تا چشم انداز اسناد بالادستی محقق شود.
استاد این نشست ادامه داد: در فضای تحول آفرین نظام آموزش باید در حوزه نگاه و عمل ورود کنیم و تا زمانیکه مدارس عزم تحول را نداشته باشند نمیتوانیم شاهد تحقق این تحول باشیم.
در پایان نیز حجت الاسلام والمسلمین حجت الله عباسی از تربیت معلم تراز و گامهای پیش روی تربیت اسلامی با محوریت اساسنامه دانشگاه فرهنگیان یاد کرد و گفت: دانشگاه فرهنگیان میتواند بستری برای پیاده سازی اندیشههای اسلامی باشد.
همچنین حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدصادق موسوی نسب، عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) با موضوع «خصوصیسازی آموزش و پرورش و ارتباط آن با اسناد بالادستی» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
موضوع بحث من این است که در نظام آموزشی ما مدیریت برنامه درسی و مجامع آموزشی باید دست چه کسانی باشد و ربط و نسبت این امر با حاکمیت اسلامی چگونه باشد باشد. ما در مباحث تعلیم و تربیت به دو شکل میتوانیم کار کنیم یک شکل فردی که چهره به چهره است و مربوط به نظام تعلیم و تربیت است. یک بحث دیگر جنبههای کلان آموزش و پرورش است از جمله اینکه اداره این فعالیتها را به دست چه کسانی بدهیم.
در دنیا در مورد خصوصیسازی خیلی تحقیقات کردند و به سه شکل رفتار میکنند: متمرکز مثل لبنان، نیمهمتمرکز مثل فرانسه و غیر متمرکز مثل آمریکا. هر کدام استدلال خاص خودشان را دارند به عنوان مثال گروه سوم استدلال میکنند آموزش غیر متمرکز موفقتر است حتی اگر به قیمت زیر دست و پا رفتن قشر ضعیفتر باشد. پشتوانه علمی و فکری این حرکت چیزی است که در اندیشه هایک و فریدمن اتفاق افتاد چون آنها نظریه نولیبرالیسم را ارائه کردند. در لیبرالیسم کلاسیک شما همه حوزهها را رها میکنید و به عهده خود جامعه میگذارید ولی در نگاه هایک نباید فقط سلبی عمل کنیم بلکه باید ایجابی عمل کنیم یعنی دولت قوانینی وضع کند که این اتفاق بیفتد. لذا تفاوت این دو رویکرد در همین شد که آنها جنبه سلبی را ترجیح دادند ولی اینها موافق ایجابی عمل کردن بودند.
الآن خودشان به این روش نقد دارند چون متوجه شدند اگر شما به این حرکت دامن بزنید با ارزشهای انسانی درمیافتید و این رقابت بسیاری از افراد جامعه را پس میزند. در اقتصاد همینطور است، در تعلیم و تربیت هم همینطور است. کسانی که منتقد این مسئله هستند در اقلیت هستند و جریان حاکم دارد به این سمت میرود کما اینکه هند هم همینطور است و میگوید باید اقوی را تقویت کنیم تا جامعه روی پای خودش بایستد.
در کشور ما نیز در حال حاضر مدارس غیر انتفاعی ۵۰ درصد بیشتر شده است و ورودی دانشگاههای برتر را سه دهک اول جامعه به خودشان اختصاص دادند. پس ما در عمل همان چیزی که لیبرالیسم به ما عرضه میکند را دنبال میکنیم. من نمیخواهم دولتی را متهم کنم بلکه بحث نظری است از یک طرف اسناد بالادستی را داریم ولی باید بررسی کنیم اتفاقی که کف خیابان رخ میدهد چقدر با اسناد بالادستی هماهنگ است. واقع قضیه این است اگر حرکت ما با همین فرمان باشد خیلی از ارزشها را باید زیر پا بگذاریم. روح نظریه نئولیبرالیسم مادیگرایی است و میگوید برای پیشرفت مادی خودت هر کس را خواستی لگد کنی بکن. روشن است این روحیه را نباید در قوانینمان داشته باشیم. اگر کسی مادیگرا نیست و آخرتگرا است و این را به عنوان مبنا میپذیرد قاعدا باید متوجه یک تعارضی بشود.
دومین نکته که خیلی مهم است بحث رقابتی است که انحصارگرایانه است و شما میدان میدهی که بدون رعایت ارزشهای اخلاقی و انسانی افراد با هم درگیر شوند و هیچگونه نگاهی به منافع دیگران و ارزشهای انسانی نداشته باشند. آیا این با مبانی دینی سازگار است؟ چگونه میتوانیم در عمل اینگونه باشیم ولی در مبانی دینی حرف دیگری بزنیم؟ نکته سوم هم عدالت آموزشی است. اینها مشخص میکند مسئله چقدر حساس است و ما باید برای خصوصیسازی که ملازم تجاریسازی است فکری کنیم.
در ادامه نیز، در این نشست حجتالاسلام و المسلمین سیداحمد رهنمایی، عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) در سخنانی اظهارکرد:
شاید عنوان بحث من تند به نظر برسد ولی با توجه به محتوایی که عرض میکنم به نظر میرسد عنوان مناسبی انتخاب شده باشد. خیلی از عزیزان ما در آموزش و پرورش سوال میکنند این چشمانداز چه زمانی میخواهد تحقق پیدا کند و تصورشان این است تدوینکنندگان سند، رویایی و آرمانی فکر میکردند و آن آرمانها حاصل نشده است. به حسب اینکه این بحث مطرح است و افراد دغدغهمند این سوال را مطرح میکنند که این چه چشماندازی است که باید منویات سند تا امروز تحقق پیدا میکرد ولی هنوز محقق نشده است، لذا جا دارد به این بحث پرداخته شود.
اولا باید ببینیم چشمانداز چیست، ثانیا چرا تحقق پیدا نکرده، ثالثا چکار کنیم تحقق پیدا کند. در سند چشمانداز چهار ویژگی برای مدرسه در نظر گرفته شده است: تجلیبخش فرهنگ غنی اسلامی و انقلابی در روابط و مناسبات، نقطه اتکا دولت و ملت در رشد و تعالی کشور، برخوردار از قدرت تصمیمگیری و برنامهریزی در حوزههای علمیاتی، نقشآفرین در انتخاب آگاهانه در فرایند زندگی. اینها چیزهایی بوده که باید در سال ۱۴۰۴ تحقق پیدا میکرده. در باب ماموریتها هم یکسری ماموریتهای خرد و کلانی سپرده شده که تاکنون تحقق پیدا نکرده و همین ما را به رویایی بودن سند ظنین میکند.
سند تحول باید واقعنگر و واقعگرایانه باشد
در مجموع به ذهنم میرسد سند باید دارای چشماندازی باشد که قابلیت اجرایی شدن با درصد بالا را تضمین کند. وقتی چشماندازی برای سند در نظر میگیریم حالا نمیگوییم صد درصد چون موانعی سر راه وجود دارد، ولی قابلیت اجرایی شدن با درصد بالا داشته باشد. سندی موفق است که چشمانداز آن در درصد بالا قابل تحقق باشد. سندی معتبر است که چشماندازش واقعنگرانه و واقعگرایانه باشد یعنی هم واقعنگر باشد و واقعیت موجود را ببیند و هم بر تحقق امر واقعی نظر داشته باشد.
ما سندی را معتبر میدانیم که اشراف کامل به اوضاع و شرایط پیشبینینشده داشته باشد. در مجموع چشماندازی میتواند فعال و پویا باشد که گروه پیشران و پیشاهنگ برای تحقق منویات خود تعیین کرده باشد. در مجموع چشمانداز میتواند واقعنگر و واقعگرا باشد که قدرت کنترل احوال و شرایط را داشته باشد یعنی اهرمهایی داشته باشد که موانع را برطرف کند و اگر عواملی موجب کندی کار میشود آن عوامل را ترمیم کنند. چشماندازی میتواند موفق باشد که در مسیر تحول و شدن باشد و تحق اهداف را تضمین کرده باشد و نویدآفرین و رضایتبخش باشد.
یک نکته روانشناختی که اینجا مطرح است و قلوب دغدغهمندان را جریحهدار کرده است این است که وقتی سوال میشود این سند چند درصد تحقق پیدا کرده است میگویند ده درصد و آن ده درصد هم تدوین سند است. همینکه از صد درصد، ده درصد سند اجرایی شده مثل بمب در وجود ما منفجر میشود.
انتهای پیام