به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد همکاریها، به مناسبت ۱۳ آبان و روز دانش آموز، حجت الاسلام حامد تقدیری رئیس سازمان مدارس صدرا در گفتوگویی که انجام داده است، معتقد است؛
به نظر شما مهمترین نیاز امروز مدارس ایران به ویژه دانش آموزان چیست؟
به نظرم ما دو نوع مسئله و نیاز داریم. یک مسئله برای دانش آموز و یک مسئله برای مدرسه. پرواضح است که دانش آموزان ما یکسری نیازهایی دارند. یکی از نیازها این است که دانش آموز ما مسئله ندارد! مسئله باعث حرکت آدم ها و انگیزه دار شدن آن ها می شود لذا تا مسئله ای نداشته باشیم نسبت به همه چیز بی تفاوت هستیم و این بی مسئله بودن دانش آموزان موجب شده تا آن ها حرکت های موثری نداشته باشند یعنی مسئله شان نه تحصیل، نه رشد، نه زندگی و نه کار است بلکه چند کتاب درسی را از باب اینکه خوانده باشند و یک مشغولیتی داشته باشند برای دانش آموز تعیین کرده اند بنا بر این دانش آموز امروز ما مسئله ای ندارد تا مجبور باشند برای حل کردن آن مسئله ها حرکت کنند.
اما مدارس ما چه نیازهایی دارند؟ به نظر می آید هدف گذاری و چشم انداز مدارس برای تربیت نیروی انسانی دقیق نیست یعنی نمی داند چه موجودی را باید تربیت کند و آنچه که برای مدارس هدف شده این است که باید تعدادی کتاب را بخوانند و این روزگار را بگذرانند و دانش آموز را برای کنکور و فضای آموزشی بعدی آماده کند! نه اینکه آنها را برای زندگی و یا حتی زندگی بعد از این دنیا آماده کند بلکه برای چند سال محدود چشم انداز صرفا آموزشی دارد.
نسبت به مدارس و آموزش و پرورش نیازی که در گام اول داریم تقویت هدف گذاری و تعریف چشم انداز برای این کارخانه انسان ساز است یعنی این کارخانه چگونه باید انسان را تربیت کند و پیش ببرد.
بعد از این هدف گذاری، برنامه ریزی برای رسیدن به آن اهداف است و برنامه هایی که می خواهیم استفاده کنیم باید برنامه هایی در مسیر تحقق اهداف بوده و با مخاطب همراه باشد یعنی مخاطبین ما که کودک و نوجوانان هستند با برنامه ها ارتباط برقرار کنند. بنا بر این ضرورت دارد برنامه هایی که مخاطب با آن ارتباط برقرار نمی کند و با مخاطب شناسی ما همراه نیست، استفاده نشود زیرا تاثیرگزار نخواهد بود.
نکته بعدی اینکه برنامه ها باید موثر باشند نه اینکه فکر کنیم با پربرنامه ای و ابلاغیه ها و دستورالعمل های بی شمار می شود کاری انجام داد در حالی که خیلی از این ها خیلی موثر نیست؛ مثل بارش اطلاعات در مدارس که با وجود این همه اطلاعات اما بچه های ما رشد معنوی و فکری نمی کنند و عملاً تاثیری ندارند.
از نگاه شما مهمترین خلأ نظام آموزشی ایران چیست و چه راهکارهایی را می توانید برای رفع این کاستی ها پیشنهاد بدهید؟
یکی از مهمترین خلأهای نظام آموزشی ایران عدم سیاست گذاری و ریل گذاری درست توسط مسئولین نظام تعلیم و تربیت کشور است البته سند تحول بنیادین بخشی از این سیاست گذاری را دنبال کرده است اما این سند در نظام تعلیم و تربیت ما پیاده سازی نشده است.
نکته دوم؛ برنامه هایی که منجر به تحقق هدف گذاری و سیاست گذاری های درست بشود، به خوبی طراحی نشده است.
نکته سوم؛ نیروی انسانی فعال در مجموعه آموزش و پرورش بر اساس آن اهداف و برنامه ها رشد و تعالی پیدا نکرده اند.
نکته چهارم؛ عدم توجه کامل و موثر به مسئله تربیت در کارخانه نظام تعلیم و تربیت است البته منظور ما از نظام تربیت فقط بحث پرورشی نیست بلکه تمام روح حاکم بر نظام تعلیم و تربیت و نظام آموزشی در مسیر تربیت و تعالی دانش آموزان است و رشد دهنده استعدادهای آن ها است و باید به این مسائل توجه شود.
نظام آموزشی فعلی اطلاعات فراوانی را در محتوای درسی به بچه ها می دهد که خیلی از این ها در زندگی روزانه دانش آموزان موثر نیست و کارایی ندارد مثلاً همان بارش اطلاعات که برای دانش آموزان کلان شهرها ارائه می شود، همین اطلاعات برای دانش آموزان مناطق محروم و دورافتاده مطرح می شود در حالیکه تفاوت نیازها کاملا محسوس است.
نکته دیگر عدم وجود خلاقیت و نوآوری در فعالیت ها و برنامه ها و نیز بوروکراتیک، سیسمتی و دستوری بودن نظام تعلیم و تربیت از بالا به پایین است و اختیاراتی را به مدرسه نمی دهد که این منجر به عدم رشد مدیر و مسئولین مدرسه در نوآوری و فعالیت های تعلیمی و تربیتی می شود.
همچنان که مطلع هستید وضعیت علمی، معنوی و اخلاقی دانش آموزان در برخی مدارس دچار آسیب شده است، ارزیابی شما از نقش والدین، مدیران و معلمان مدارس در تربیت علمی و معنوی دانش آموزان چیست؟
خانواده، مدیر و معلمان مدارس مربیان مستقیم کودک و نوجوان هستند و مهمترین نقش را ایفا می کنند و به عبارتی دو بازوی تربیتی و مکمل همدیگر برای رشد و تعالی دانش آموزان به شمار می آیند اما آن چیزی که در قبل اتفاق افتاده بود اینکه مدرسه می گفت تمام تربیت را به من واگذار کنید و با این پیش فرض پدر و مادر تصور می کردند تربیت یک فعالیت پروژه ای است و باید بچه ها را تحویل مدرسه بدهند و هیچ کاری نداشته باشند و فقط تلاش می کردند هزینه کنند تا بچه هایشان را در بهترین مهد کودک یا مدرسه ثبت نام کنند و کاری به بچه هم نداشته باشند و از طرفی معلمان تصور می کردند فقط باید کتاب های درسی را خوب آموزش دهند و داده های کتب را خوب حفظ کنند و لذا معلم نقش تربیتی نسبت به دانش آموز نداشت و ارتباط دانش آموز با معلم در حداقل بود و با این شرایط بچه ها با یک خلأ مواجه می شدند.
در دوران کرونا نقش حضور خانواده ها بیشتر شد یعنی خانواده ها بخاطر حضور بیشتر بچه ها در خانه مجبور بودند این ارتباط را داشته باشند اما دانش علمی و رفتاری را به اندازه کافی نداشتند و این ها نشان می دهد که هم والدین و هم مدیران و معلمان، خودشان باید به رشد تربیتی و تعالی برسند چرا که این مسئله در بحث تعلیم و تربیت دانش آموزان بسیار مهم و حساس است.
ارزیابی شما از نقش وزیر آموزش و پرورش در بهبود سطح کمی و کیفی آموزش و پرورش دانش آموزان چیست و با توجه به اینکه هنوز وزیر پیشنهادی دولت برای این وزارت قطعی نشده است به نظر شما وزیر معرفی شده چه دغدغه ها و شاخصه هایی باید داشته باشد؟
وزیر آموزش و پرورش اگر صرفا یک فرد مدیر باشد یعنی بخواهد مجموعه تحت مدیریتش را اداره کند نمی تواند تاثیر چندانی در تحول نظام تعلیم و تربیت داشته باشد بلکه فقط توانسته است مشکلات اداری وزارتخانه را پیگیری کند در حالی که از نگاه ما وزیر آموزش و پرورش فردی است که باید سیاست گذاری عرصه تعلیم و تربیت را بشناسد یعنی بتواند اهداف انقلاب اسلامی را خوب بفهمد زیرا معتقدیم آموزش و پرورش کارخانه انسان سازی انقلاب است و باید در مسیر اهداف انقلاب تربیت نیرو کند.
بعد از اینکه اهداف را خوب فهمید و شناخت در مرحله بعدی باید سیاستگذاری انقلاب اسلامی را بشناسد و بر اساس آن بیاید سیاستگذاری و ریل گذاری آموزش و پرورش را طراحی کند بنا بر این یکی از مهم ترین وظایف وزیر ریل گذاری نظام تعلیم و تربیت کشور برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی در گام دوم انقلاب است و چنانچه این ظرفیت را داشته باشد می تواند تغییر و تحول جدی را رقم بزند.
البته فهم و شناخت وزیر به تنهایی کفایت نمی کند بلکه دنبال کردن این سیاست گذاری هم لازم است و برای تحقق این امر وزیر باید یک تیم همراه، همدل و فهمیده ای داشته باشد که این مسیر را به خوبی درک کرده و فهمیده اند و دغدغه نظام تعلیم و تربیت کشور را دارند.
بنا بر این وزیر یک تیم وزارتی همفکر نیاز دارد تا بتواند این مسیر را رهبری کند. در مرحله بعدی، این تیم هماهنگ و همدل می توانند فعالیت ها و برنامه های متناسب با اهداف انقلاب اسلامی را طراحی کنند. این تیم وزارتی در عین شناخت مسائل روز مثل کرونا، آسیب های اجتماعی و بحران هایی که کشور با آن مواجه است باید در حیطه آموزش، تربیت و مهارت، برنامه ریزی هایی را در خصوص توانمندسازی کادر و معلمان که فرماندهان میدان هستند، انجام دهد تا آن ها بتوانند تحول و نوآوری آموزشی و تربیتی را در مسیر رشد و استعدادهای کودکان و نوجوانان رقم بزنند و چنانچه این همت اجرائی، همدلی، فکری و اندیشه ای وجود داشته باشد وزیر آموزش و پرورش می تواند در مسیر تحول آموزش و پرورش و تحقق سند تحول بنیادین آموزش و پرورش قدم بردارد.
در سال های اخیر طرح های بسیاری بنام طرح بهنام محمدی یا روحانی مستقر در مدارس در قالب طرح مدارس امین جهت ارتقاء و رشد علمی، اخلاقی و اعتقادی دانش آموزان اجرائی شده است، ارزیابی شما به عنوان رئیس سازمان مدارس صدرا از اجرائی شدن این گونه طرح ها چیست؟ نقاط قوت و ضعف این طرح ها و پیشنهادات شما برای هر چه قوی تر اجرا شدن این طرح ها در مدارس چیست؟
شکی نیست که ما ضعف پرورشی در وزارت آموزش و پرورش داریم و در شهریور سال گذشته نیز مقام معظم رهبری در بیانات خود به این مسئله اشاره داشتند و از فعالیت های پرورشی وزارت آموزش و پرورش گله کردند که موجب شد تا دلسوزان و علاقه مندان به نظام تعلیم و تربیت با تلاش مضاعف به این مسئله ورود داشته باشند و کمک کنند. نمونه ای از این کمک ها حضور طلاب و مبلغان توانمند در مدارس بود. حضور مبلغان در مدارس تحت عنوان مبلغان مدارس امین، حضور مبلغین در موسم های تبلیغی در مدارس، حضور مربیان جهادی و دلسوز در طرح بهنام محمدی، حضور مبلغین سازمان تبلیغات اسلامی در مدارس و از این قبیل که جزو برنامه های مکمل هستند و البته به نوبه خود تاثیرگزارند اما چند مشکل و مسئله در اینجا وجود دارد. مسئله اول اینکه حضور مبلغین فراگیری لازم را ندارد یعنی برای همه مدارس نمی توانند این ظرفیت را ایجاد کنند زیرا مجموعه هایی که در مدارس حضور می یابند توان پشتیبانی و حمایتی را برای فراگیری ندارند.
مسئله دوم؛ این گونه برنامه ها در سیاست های کلان تعلیم و تربیت طراحی نشده است بلکه فعالیتی محدود و مدت دار است؛ در نتیجه برای سال آینده تضمینی نیست و چشم اندازی برای این گونه برنامه ها وجود ندارد و معلوم نیست از چه میزان حمایت هایی برخوردار می شوند و این مسیر می تواند خیلی راحت با اندک مشکلاتی حذف شود و از بین برود و نمی شود یک برنامه راهبردی و بلند مدت برای این گونه برنامه ها تدارک دید زیرا مستلزم پشتیبانی و حمایت های جدی است اما چنانچه سیاست گذاری وزیر آموزش و پرورش بر این مسیر باشد می تواند این سیاست گذاری تربیتی را فراگیر کند و در همه ساحت های آموزشی این برنامه های تربیتی اجرائی شود.
نکته سوم؛ چنین فعالیت هایی را در سازمان های وابسته می شود دنبال کرد، به عنوان مثال کانون پرورش فکری کودک و نوجوان در کجای این داستان حضور دارند؟ و چقدر از ظرفیت این ها استفاده شده است؟ هیچ!
در حالی که ما طلبه های قصه گو، طلبه های نقاش، مربیان فعال در عرصه های بازی و داستان نویسی و تولید کتاب، محصولات و... کم نداریم در حالی که اگر واقعا در سیاست های کلان آموزش و پرورش چنین مسیری تعریف و دنبال شود، خیلی از این سازمان های وابسته هم می توانند تاثیرگذار باشند.
به عنوان سوال پایانی؛ رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب توصیه هایی به دانش آموزان داشتند، به نظر شما دانش آموز ایرانی که بخواهد در تحقق اهداف گام دوم نقش آفرین باشد باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟
مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب یک مسیری را دنبال می کنند و این مسیر را برای نوجوانان و جوانان انقلاب اسلامی که گام دوم را محقق خواهند کرد تبیین کرده اند و بیان می کنند که نوجوانان به گذشته کشور نگاه کنند و ببینند ما چه بودیم و چه ضعف هایی در ابعاد علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... داشتیم اما جوانانی مثل شما همت کردند و انقلاب اسلامی را رقم زدند و به جبران ضعف های کشور در این ابعاد پرداختند و دستاوردهای خوبی هم حاصل شد اما برای اینکه ما در گام دوم انقلاب گام محکم تر و بهتری برداریم شما نوجوانان و جوانان باید خودتان را آماده کنید.
جوانانی که می توانند گام دوم را محقق سازند باید یکسری ویژگی هایی داشته باشند. یکی از این ویژگی ها امید است یعنی داشتن روحیه امید و پر امید بودن است و بسیار مهم است زیرا جوانی که امید نداشته باشد و دچار یأس باشد نمی تواند در مسیر تحقق گام دوم انقلاب نقش آفرین باشد اما جوانی که امید دارد، فراز و فرودهای کار و فعالیت را می شناسد و زود خسته نمی شود و با پیش آمدن مشکلات و بحران ها از میدان به در نمی شود و با انرژی و توان مضاعف تلاش می کند تا اهدافش را پیش ببرد.
نکته بعدی اینکه این جوان باید کارآزموده و مجرب باشد در نتیجه لازم است وارد فعالیت هایی بشود و تجربه کسب کند تا بتواند با فهم بهتر این مسیر را دنبال کند. رشد علمی و مهارتی لازمه کارآزموده بودن و مجرب بودن است لذا باید رشد علمی، مهارتی، دانشی در اولویت جوانان باشد.
بنا بر این نوجوان انقلاب اسلامی برای اینکه بتواند گام دوم انقلاب را محقق کند باید برای رشد و تعالی معنوی، فکری، مهارتی، علمی و... خود و کشورش برنامه ریزی دقیق و هدفمند داشته باشد و آمادگی لازم را کسب کند.