«شناخت قرآن مجيد»
قال الحسن بن علي ـ عليهماالسلام ـ في وصف القرآن المجيد:«إنَّ هَذَا القُرآنَ فِيهِ مَصابِيحُ النُورِ، وَشِفاءُ الصُّدُورِ، فَلْيُجَلْ جالٌ بِضَوئِهِ وَلَيلجم الصفة قَلبه، فَإِنَّ التَّفْكِيرَ حَياةُ القَلْبِ البَصيرِ، كَما يَمْشى المُسْتَنِيرُ فِى الظُّلُماتِ بِالنُّورِ.»
امام حسن مجتبى ـ ع ـ در توصيف و شرح حال قرآن مجيد فرمود:«در اين قرآن است چراغهاى درخشنده هدايت و شفاى دلها و قلب ها، پس بايد دلها را با فروغ تابناكش روشن ساخت و با گوش فرادادن به فرامينش قلب را، كه مركز فرماندهى بدن است، در اختيارش گذاشت; زيرا به وسيله انديشيدن، قلب زندگىِ روشن خود را مى يابد، همان طورى كه رهروان در پرتو نور از تاريكي ها گذر مى كنند و مى رهند.»
* دورترين افراد از قرآن
قال الحسن بن علي ـ عليهماالسلام ـ :«ما بَقِىَ فِى الدُنْيا بَقِيَّةٌ غَيْرَ هَذَا القُرآنِ فَاتَّخِذُوهُ إماماً يَدُلُّكُمْ عَلى هُداكُمْ، وَإنَّ أَحَقَّ الناسِ بِالقُرآنِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَإنْ لَمْ يَحْفَظْهُ وَأَبْعَدَهُمْ مِنْهُ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ بِهِ وَإنْ كانَ يَقْرَأُهُ.»
تنها چيزى كه در اين دنياى فانى و زوال پذير باقى مى ماند قرآن است، پس قرآن را پيشوا و امام خود قرار دهيد، تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد. همانا بيشترين حق را كسى به قرآن دارد كه بدان عمل كند، گرچه بظاهر آن را حفظ نكرده باشد و دورترين افراد از قرآن كسانى هستند كه به دستورات آن عمل نكنند گرچه حافظ و قارى اش باشند.
* بر فرازمنبردرمحضر پدر!
امام مجتبى ـ ع ـ در حضور پدر گراميش خطبه اى خواند كه در بخشى از آن فرمود:«أَمّا بَعْدُ فَإنَّ عَلِيّاً بابٌ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَمَنْ خَرَجَ مِنْهُ كانَ كافِراً، أَقُولُ قَوْلِي هَذا، وَأَسْتَغْفِرُ اللهَ لِي وَلَكُمْ.»
همانا على بن ابى طالب ـ ع ـ دربى است كه هر كس بر آن وارد شود; يعنى او را بشناسد و بر او اقتدا كند، آرامش و امنيت كامل را درمى يابد و هر كس به آن درب روى نياورد و مخالفت با او كند ـ كفر و بدبختى و تيره روزى او را فراخواهد گرفت، سپس فرمود: اين گفته و مطلب اساسى من است، آنگاه براى خود و ديگران طلب رحمت و آمرزش نموده و گفت: استغفر الله لى و لكم، و سپس از منبر فرود آمد.»امير المؤمنين ـ ع ـ ايستاد و پيشانى و بين دو چشم فرزندش را بوسيد و اين آيه شريفه را تلاوت كرد:«ذُرِيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْض، وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ.»«فرزندان، بعضى بر بعض ديگر برترى دارند، خداى سبحان شوانا و دانا است.» اين آيه درباره فرزندان ابراهيم ـ ع ـ است كه امامت به بعضى از آنها رسيد.
*آمرزش گناه در پرتو محبّت
قال الحسن بن على ـ عليهماالسلام ـ :«وَاللهِ لا يُحِبُّنا عَبْدٌ أَبَداً وَلَوْ كانَ أَسيراً فِى الدَّيْلَمِ إلاّ نَفَعَهُ حُبُّنا وَإنَّ حُبَّنا لَيُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنِى آدَمَ كَما يُساقِطُ الريحُ الوَرَقَ مِنَ الشَجَرِ.»
سوگند به خداوند كه كسى دوست نمى دارد ما را ـ گر چه در دورترين نقاط; همچون ديلم (1) اسير باشد ـ مگر اين كه دوستى ما به حال او مفيد خواهد بود، همانا ولايت و محبت ما ـ اهل بيت ـ گناهان فرزندان آدم را از بين مى برد همان طورى كه باد برگ درختان را از شاخه و تنه او جدا مى كند و به زمين مى ريزد.»
*تفاوت شیعیان با دوستان اهل بیت علیهم السلام
قال له رجل: «يابن رسول الله إنّى من شيعتكم» فقال الحسن ـ عليه السلام ـ :«يا عَبْدَ اللهِ إنْ كُنْتَ لَنا فِى أَوامِرِنا وَزَواجِرِنا مُطيعاً فَقَدْ صَدَقْتَ، وَإنْ كُنْتَ بِخِلافِ ذلِكَ فَلا تَزِدْ فِي ذُنُوبِكَ بِدَعْواكَ مَرْتَبَةً شَريفَةً لَسْتَ مِنْ أَهْلِها، لا تَقُلْ أَنَا مِنْ شِيعَتِكُمْ ولكِنْ قُلْ أَنَا مِنْ مُوالِيكُِمْ وَمُحِبِّيكُمْ وَمُعادِي أَعْدائِكُمْ وَأَنتَ فِى خَيْر وَإلى خَيْر.»
مردى خطاب به امام حسن ـ ع ـ گفت: «اى پسر رسول خدا من شيعه شما هستم.» امام ـ ع ـ فرمود:«اى بنده خدا، اگر در انجام واجبات و خوددارى از محرمات (گناهان) پيرو ما هستى و تبعيت مى كنى ، راست مى گويى، ولی چنانچه اينگونه نيستى، با اين ادّعاى دروغ بر گناهان خود افزودى; زيرا شيعه و پيرو ما از مقام والا و بلندى برخوردار است و تو اهل آن نيستى، مگو كه من شيعه تو هستم، بلكه بگو من از دوستان و هواداران و نيز از بدخواهان دشمنان شمايم، در اين صورت تو در خير و نيكى بسر مى برى و در مسير خير خواهى قرار دارى.»
*معيارهاى دوستان سالم
مردى از امام حسن ـ ع ـ خواست كه دوست و همنشين وى باشد، امام ـ ع ـ سه شرط را برايش مطرح نمود:
«قال ـ عليه السلام ـ : إيّاكَ أَنْ تَمْدَحَنى فَأَنا أَعْلَمُ بِنَفْسى مِنْكَ أَوْ تُكذِبنى فَإنَّهُ لا رَأْىَ لِمَكْذُوب أَوْ تَغْتابَ عِنْدِى أَحَداً، فَقالَ لَهُ الرَجُلُ: إئذِنْ لِى فِى الإنْصِرافِ.َقالَ ـ عليه السلام ـ : نَعَمْ إذا شِئْتَ.»«فرمود: 1 ـ بشرط آن كه از من ستايش و تعريف نكنى زيرا من نسبت به خودم از تو آگاه ترم.2 ـ مرا دروغگو ندانى زيرا دروغگو رأى و عقيده درستى ندارد.3 ـ مبادا در برابر من از كسى غيبت كنى.
چون آن مرد شرايط دوستى با آن حضرت را دشوار ديد گفت: مى خواهم از درخواست خود منصرف شوم؟امام ـ ع ـ فرمود: آرى هر طور مى خواهى انجام بده.»
*سياست از ديدگاه معصوم
مردى از امام مجتبى ـ ع ـ پرسيد: سياست چيست؟
فقال ـ عليه السلام ـ :هِيَ أَنْ تَرْعى حُقُوقَ اللهِ، حُقُوقَ الأحْياءِ، وَحُقُوقَ الأمواتِ فَأمّا حُقُوقُ اللهِ فَأداءُ ما طُلِبَ وَاجْتِنابُ عَمّا نُهِىَ.وَأمّا حُقُوقُ الأحْياءِ: فَهِىَ أَنْ تَقُومَ بِواجِبِكَ نَحْوَ إخْوانِكَ، وَلا تَتَأخَّرَ عَنْ خِدْمَةِ أُمَّتِكَ وَأَنْ تُخَلِّصَ لِوَلِىِّ الأمْرِ ما أَخْلَصَ لاُِمَّتِهِ وأنْ تَرْفَعَ عَقِيرَتَكَ فِى وَجْهِهِ إذا ما حادَ عَنِ الطَريقِ السوي.وأمّا حُقُوقُ الأمواتِ: فَهِىَ أنْ تُذْكَرَ خَيْراتِهِمْ وَتَتَغاضى عَنْ مَساوِئِهِمْ فَإنَّ لَهُمْ رباً يُحاسِبُهُمْ.فرمود:
«سياست، رعايت حقوق خدا، مردم و اموات اين مردم است.اما حق خداوند: انجام دادن فرائض (واجبات) و دورى كردن (محرّمات).از آنچه ما را نهى كرده است،اما حقوق مردم: اين كه وظيفه خود را نسبت به مردم انجام دهى و هرگز از خدمت به جامعه خود باز نمانى، همان طورى كه زمامدار با تو با صداقت رفتار مى كند تو هم بايد با حقيقت و اخلاص رفتار نمايى و چون اقوام و بستگانت از راه راست منحرف شدند، آنها را به راه راست رهنمون باشى. اما حقوق اموات:آن است كه از خوبيهاى آنان سخن گوييد و از زشتي هايشان چشم پوشى كنيد،زيرا براى آنان خداوندى است كه حساب آنها را رسيدگى خواهد كرد.
منبع چهل حدیث حسن زمانی
1؛اهل نجوم مى گويند دَيْلَمْ سرزمينى است در اقليم (قاره) چهارم كه طول آن 75 درجه و عرض آن 10/36 سى و شش درجه و ده دقيقه مى باشد. (معجم البلدان، ج2، ص614)