سند تحول ناب، سند تحول آمریکایی
به قلم؛ مسعود بهرامی
پر واضح است كه مقايسه اسلام ناب محمدي با سند تحول بنيادين آموزش و پرورش مع الفارق است و رابطه اين دو به مثابه يك جزء اخذ شده از كل مطلق است. چه آن كه مباني نظري سند تحول بنيادين دومين اصل و رويكرد حاكم بر سند را اين گونه بيان مي كند: «رويکرد حاکم بر فلسفه و سند تربيت، باور عميق به اسلام و انديشه ها و ارزش های والای آن و جامعيت و شمول آن است، از اين رو تلاش شده است با نگاه نظام وار به اسلام و منابع و مصادر اصيل آن مراجعه و از آن بهره برده شود.» 1
لذا در اين نوشتار نه فقط به مقايسه اسلام ناب محمدي با سند تحول بنيادين آموزش و پرورش پرداخته نخواهد شد بلكه احصاء سند از مباني دين مبين اسلام به عنوان ميوه اي از درخت، مجال تسري كلام گهربار حضرت امام خميني رضوان الله عليه در خصوص اسلام ناب و اسلام آمريكايي را به سند تحول فراهم آورده است.
«اسلام ناب محمدی» و «اسلام آمریکایی» از جمله واژگان تقابلی در گفتمان امام راحل است. مفهوم اول بر بنیادهای فقه جواهری، اسلام فقاهتی و انقلابی و پیوند دین و سیاست استوار است و مفهوم دوم اسلام متحجرین، اسلام سرمایهداری، اسلام مرفهین بیدرد، اسلام راحتطلبان و مقدسنمایان و جدایی دین از سیاست را افاده میکند. 2
امام راحل براي هر يك از اين دو گفتمان چند كليد واژه مطرح نموده اند. تعابيري چون: «اسلام مبتني بر فطرت انساني و فقه کلاممحور»، «اسلامي كه ضمن پایبندی به سنتهای صحیح و اصولی از روشهای جدید و کارآمد استفاده میکند»، «مسائل جدید و مقتضیات زمان از اصلیترین مشغلههای ذهنی پیروان اسلام ناب است.» و ... را براي اسلام ناب و در مقابل: «اسلام مبتني بر زندگي روزمره و مادي گرا»، «اسلامی که در یک جامعهی بیهنجار بهکار آید.»، «اسلامي كه هست و ظاهر آن بايد باشد ولي حق دخالت در برخي امور را ندارد.»، «اسلامي كه گزينشي است و برخي از دستوراتش كه به ظاهر با منافع فرد سازگار نيست را كنار مي گذارد.»، «اسلام تحجري مبتبي بر فقه خودمحور و غير ناظر به موضوع شناسي» و ... را براي اسلام آمريكايي بر مي شمارند.
حال آن چه به ذهن مي رسد وجه تشابه سند تحول بنيادين آموزش و پرورش و اسلام ناب محمدي از اين منظر است كه اسلام عزيز ركن اساسي و مبناي تصميمات و عمل در نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران است و سند تحول بنيادين در مقياس كوچك تر، همين نقش را در نظام تعليم و تربيت رسمي-عمومي فرزندان اين مرز و بوم ايفا مي كند.
بر اين اساس بي راه نيست كه نگراني بنيان گذار كبير انقلاب اسلامي در مورد برداشت هاي نادرست از دين مبين اسلام كه ايشان از آن با عنوان اسلام آمريكايي نام مي برند را براي برشي از اسلام در عرصه تعليم و تربيت كه همانا سند تحول بنيادين آموزش و پرورش است نيز احساس كنيم.
از آنجا كه سند تحول بنيادين تمامي مراحل مطالعات اوليه، كارشناسي و تصويب را در مراجع ذي صلاح گذرانده و پس از تصويب در شوراي عالي آموزش و پرورش و شوراي عالي انقلاب فرهنگي به تأييد مقام معظم رهبري مد ظله العالي رسيده است، اكنون به عنوان سند بالادستي مبناي همه ي تصميمات، برنامه ها و فعاليت هاي وزارت آموزش و پرورش در سطح ستاد و صف است.
لذا اگر مراقبت نشود و به تعبيري سند تحول آمريكايي به جاي سند تحول ناب سر لوحه امور قرار گيرد، نتيجه آن خواهد شد كه نه فقط به سمت اهداف كلان تربيتي اسلام ناب و نظام مقدس جمهوري اسلامي حركت نكرده ايم بلكه با هزينه، توان و انرژي خودمان براي تحقق اهداف دشمن گام برداشته ايم. معاذاﷲ
با اين مقدمه مي توان تعابيري كه براي اسلام ناب و در مقابل براي اسلام آمريكايي آورده شد را براي سند تحول ناب و در مقابل آن سند تحول آمريكايي احصاء كرد.
سند تحول بنيادين ناب در يك معنا سندي مبتني بر فطرت انساني و علم کلام است. شهيد مطهري علم كلام را علمی مي داند كه درباره عقاید اسلامی یعنی آنچه از نظر اسلام باید بدان معتقد بود و ایمان داشت بحث میكند. به این نحو كه آن ها را توضیح میدهد و درباره شان استدلال میكند و از آن ها دفاع مینماید.3 لذا ضروري مي نمايد كه تصميم سازان و مجريان در عرصه ي تعليم و تربيت در وهله اول به سند تحول ايمان و اعتقاد كامل داشته باشند و سپس با مطالعه و بررسي كامل درباره آن استدلال كنند، آن را توضيح دهند و به نحو شايسته از مفاد آن دفاع كنند.
همچنين سند تحول بنيادين ناب سندي است كه ضمن پایبندی به سنتهای صحیح و اصولی از روشهای جدید و کارآمد استفاده میکند و مسائل جدید و مقتضیات زمان و ارائه راهكار براي چگونگي مقابله با اين مسائل از اصلیترین مشغلههای ذهنی مجريان آن است و اين مهم جز با عدم توقف و تكرار مباني نظري، اهداف و راهكارهاي سند و حركت به سمت برنامه و فعاليت¬هاي متنوع و عملياتي براي تحقق اهداف سند ممكن نخواهد شد.
در مقابل اين گفتمان، سند تحول بنيادين آمريكايي مطرح مي شود. بدان معنا كه يا با نگاه روزمرگي و مادي، ضرورتي براي سند تحول بنيادين نبينيم و يا به جامعه نگاه بدون نياز به هنجار داشته باشيم و بر اين اساس سند تحول بنيادين را سندي بدانيم كه هست و ظاهر آن بايد باشد ولي حق دخالت در برخي امور را ندارد و با نگاه گزينشي به آن، هر آن چه از آن كه با تفكرات شخصي مان مطابقت ندارد كنار گذاشته و همچون پيش از تصويب و ابلاغ آن بر اساس برداشتهاي شخصي خود تصميم گيري، برنامه ريزي و اقدام نماييم.
و يا اينكه با نگاه تحجري مبتبي بر فقه خودمحور و غير ناظر به موضوع شناسي و درك صحيح از موقعيت حال حاضر جامعه، صرفاً بر عقيده خود اصرار نموده و با پافشاري بدون دليل موجه، دريچه ي ذهن و فكرمان را به روي سخن منتقد ببنديم و مفادي از سند كه به بازنگري و اصلاح نياز دارند را ناديده بگيريم.
به تعبيري بر طاقچه نهادن سند و توقف بر بيان مباني نظري، ويژگي ها، ساحت ها و راهكارهايش و يا تعريف و تمجيد از آن در مراسم ها و همايش ها و تنها از لزوم اجراي آن سخن گفتن، همان سند تحول بنيادين دشمن پسند است ولي قدم برداشتن در مسير تحقق آن با توكل به خداوند متعال، عزم راسخ، برنامه ريزي دقيق، تعريف فعاليت ها، پيش بيني ملزومات و اعتبارات و اصلاح فرآيندها بر اساس نتايج ارزيابي هاي منظم، سند تحول بنيادين ناب را اجرا كردن است.
يكي از اين گونه اقدامات شايسته ي تقدير وزارت آموزش و پرورش در مسير حركت به سمت اجراي سند تحول ناب، تعريف،تصويب و ابلاغ "نظام جامع برنامه ريزي آموزش و پرورش" است كه بي شك مشاركت جدي همه اركان تأثيرگذار درون و بيرون بدنه آموزش و پرورش بويژه مديران و معلمان لازمه عملياتي كردن اين برنامه است.
كوتاه سخن اينكه اگر هر يك از متوليان تعليم و تربيت اعم از مسئولين ارشد حكومتي و دولتي، نهادهاي قانونگذار، مراكز و مؤسسات حوزوي، سازمان ها و دستگاه هاي فرهنگي و تربيتي بويژه مسئولان وزارت آموزش و پرورش در ستاد و صف، نقش خود را در تحقق سند تحول بنيادين آموزش و پرورش ناب بشناسند و به خوبي ايفا كنند، بخش اعظمي از مطالبات مقام معظم رهبري مد ظله العالي و انتظارات بر حق جامعه از آموزش و پرورش محقق و دشمنان قسم¬خورده اين انقلاب بيش از پيش نااميد خواهند شد. انشاءالله
1- مباني نظري سند تحول بنيادين آموزش و پرورش - شوراي عالي آموزش و پرورش
2- اصولگرایی در اندیشه امام خمینی (ره) - مرکز اسناد انقلاب اسلامی
3- آشنایی با علوم اسلامی - علی ربانی گلپایگانی
* كارشناس ارشد تحقيقات آموزشي از دانشگاه تهران – مدير دفتر تهران ستاد همكاري ها.